جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۷ دی ۲, یکشنبه

« پول گوهی»

هشدار :
این متن حاوی واژه های کاملا عامیانه است. اگر دیدن این گونه الفاظ باعث ناراحتی تون می شه لطفا نخونید!

دنبال خونه هستم.
روی سایت های خونه یابی سروکارم افتاده با یه دوجین آدم های محافظ کار ، دندون گرد و بدتر از همه متقلب.
حالا تو این وضعیت داغون اقتصادی و بازار پر رنق دوز و کلک ، آدم های محافظ کار که از ریسمون سیاه و سفید ترسیده شدن و واس اجاره یه آغل سگ هم از آدم فتوکپی ِ کل تاریخچه مالی زندگیش رو می خوان تا حدودی قابل درک هستن و می شه یه جورایی باهشون کنار اومد اما این وسط یه مشت متقلب حرومزاده هم بساط شون رو پهن کردن واس ارتزاق گوهی شون ... عینهو مگس خلا که اساسا نفس ارتزاقش کثافت و گوه هست.
حالا براتون تعریف می کنم .
اما قبلش درست حدس زدین، من یه خورده عصبانی هستم.
برای اینکه مواردی دیدم که قربانی این مگس گوهی ها ، شکننده ترین قشر جامعه هستن.
دانشجوهای خارجی، خارجی ها ، آدم هایی که مستاصل جا و مکان موندن و تو استیصال مجبورن هر شرایطی رو بپذیرن.
امروز یکی از این مگس گوهی ها خورد به تورم.
با ایمیل برام عکس های یه خونه خوب و شیک رو فرستاد با قیمت پایین تر از بازار .
بعد یه اوسنه ننه کلثوم ردیف کرد که :
آره ما خودمون ساکن نیس هستیم و این آپارتمان دخترم هست تو نانت .
من یه زن پیر هستم . افتادم پاهام فلج شده واس همین دخترم از نانت می خواد بیاد نیس پیش من که مواظب من باشه.
می دونین نیس دور هست فعلا شما همه پرونده رو آماده داشته باشین که با یه تیر دو نشون بزنیم هم ویزیت کنین و بعد اگه پسندیدین قرارداد رو امضا کنیم و چک های اجاره و ضمانت رو بدین.
گفتم باشه حالا کی قرار ویزیت بذاریم؟
دوباره ایمیل زد که چون راه دور هست و می خوایم کار انجام بشه شما برای اینکه ثابت بشه پول لازم رو دارین فعلا برین از این دکه های روزنامه، کارت های بانکی ضمانتی که شماره ش رو بهتون می دیم رو شارژ کنین ولی کدش رو به ما ندین بعد از امضا قرار داد کدها رو به ما بدین.
اینو که گفت یاد داستان دوستم افتادم.
یه دختر دانشجو تک و تنها تو اون پاریس بی در و پیکر که قربانی ماجرای مشابه ای شده بود با این کارت های اعتباری .
احتیاج به پول پیدا کرده بود برای همین با عجله و بدون مشورت این شرایط رو پذیرفته بود و خلاصه هزار یورو از دست داده بود.
برای این مگس گوهی متقلب در نقش ِ یه مادر پیر و مفلوج ِ ساکن نیس نوشتم :
باشه مشکلی نیست شما مشخصات کامل خودتون و شماره کارت ها تون رو بدین ، یه شماره تماس و آدرس هم بدین تا من در خدمت تون باشم.
امیدوارم نقشم رو بهتر از اون اجرا کرده باشم و بهم یه مشخصات قابل پیگیری بده.
فردا می رم اداره پلیس .
گرچه به پلیس ِ کوالایی اینجا هم امیدی ندارم ... تنبل سه پنجه مکانیزم سریعتری از اون دفتر دستک پلیس داره.
با این حال این تنها کاری هست که از دست من برمیاد به عنوان یه شهروند که قلبش از دیدن و شنیدن قربانیان این مگس گوهی ها تیر می کشه.
می دونین،
من عمیقا معتقدم که دنیای حیوانات و طبیعت بازتابی ست از درون و طبیعت دنیای انسانی ... آدم ها صفت های درونی دارن مشابه جنس و طبیعت حیوانات .
بعضی ادم ها صفت گل دارن ، زیبا و بی آزار و با این حال شکننده ، به راحتی زیر دست و پا له می شن.
بعضی ها صفت کفتار دارن ، با قوم و قبیله و دار و دسته شون می ریزن سر یه تنها ی در راه مانده تیکه پاره اش می کنن.
بعضی ها صفت نهنگ دارن ، بزرگ و آزاد و متعهد به جفتشون ... خونواده دوست .
نهنگ ها تا آخر عمر با جفت شون باقی می مونن.
بعضی ها عینهو گربه ... از این جفت به اون جفت ... ددری و بی قید و لاابالی ... یه زن تو خونه ، شیش تا تو خیابون.
بعضی ها عنکبوت ... ارتزاقشون با دام و دسیسه .
بعضی ها هم مگس گوهی .... دنبال ارتزاق گوهی ... با یه قرون دوزار ِ گوه این و اون .
همینجور بگیر برو ... بازتاب دنیای حیوانات رو می گم در صفت ارتزاق و جفت و همدم ِ آدم ها!

۱ نظر:

  1. شاهکار پستت از این قسمت بود:
    می دونین،
    من عمیقا معتقدم...

    پاسخحذف