جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۷ تیر ۱۶, شنبه

از تورنتو تا مشهد!

دیشب یه دوستی که سال ها ساکن کانادا بود بهم زنگ زد.
اول فکر کردم از تورنتو زنگ می زنه بعد گفت دو ساله برگشته ایران.
ده ماه مشهده و یکی دو ماه می ره کانادا برای امور اداریش.
بهم می گفت:
صبا اینجا همه فکر می کنن من خولم برگشتم. 
هی ازم می پرسن چرا برگشتی و وقتی بهشون می گم اینجا تو همین مشهد خودمون راحت تر و خوشحال تر زندگی می کنم، هیچکی حرفم رو باور نمی کنه.
مهاجرت برای خیلی ها شده یه نقطه امید ... یه رویا و دوست ندارن رویا شون خراب بشه ... مثل خود من که فکر می کردم باید حتما برم کانادا تا زندگی رو پیدا کنم.
خوب راستش رو بخوای پیدا هم کردم اما نه اونطور که تصور می کردم.
زندگی در کانادا کمک کرد تا یه حباب شیشه ای ذهنی بشکنه .... به جای آنچه دوست دارم ببینم آنچه که هست رو ببینم.
هیچی در بیرون تغییر نکرد فقط من تغییر کردم !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر