جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۴۰۳ شهریور ۲۴, شنبه

سفرنامه ایران : کیفیت بالای خدمات پزشکی - پایین بودن سلامت عمومی!

یکی از متضاد ترین مشاهدات من در مشهد، کیفیت بالای خدمات پزشکی از سویی و پایین بودن مشهود سلامت عمومی از سوی دیگر است.

در عرض فقط  سه هفته  یه چکاپ کامل پزشکی شامل آزمایش کامل خون، سونوگرافی از همه ی اندام و احشا داخلی ، تست استخوان ، یه چکاپ کامل قلب شامل اکو و نوار و تست ورزش ، دو ایمپلنت دندان و  یه  ام آر ای کامل از سر و کله و مخ  انجام دادم.
( ام ار ای کله رو پزشکم پیشنهاد داد و ازش استقبال کردم چون راست و صداقتش اعتماد چندانی به مخ خودم نداشتم  … یه وقت هایی گیر می کنه رو کلمات و ول نمی کنه اینقدر که سردرد می شم …. فکر کردم شاید یه جونوری ، چیزی  تو مغزم وول می خوره یا شاید هم برعکس یه چیز و میزی که رابطه ی  بین کلمات و بیان رو تو مخ آدمیزاد بالانس می کنه ، کم دارم … حالا ولش .
در هر صورت نتایج بهتر از تصور خودم بود …. مشکل بیشتر ذهنی بود تا جسمی … میل به خود زنی و خود بیمار پنداری برای شونه خالی کردن از « سبکی  تحمل ناپذیر بار هستی » ، مرسی میلان کوندرا ، …. به زبون خودمونی خودمون ، توجیه تنبلی و شونه خال کردن از مسئولیت …  خدایی راوی از این صادق تر سراغ دارین! :) … حالا ولش کن .)
و همه ی این خدمات پزشکی با یه کیفیت عالی در نوبت دهی ، مراکز تمیز و مجهز ، پذیرش مودبانه و سریع و از همه مهمتر سرعت و  کیفیت خوب در ثبت ، تفسیر و ارسال نتایج .
( کیفیت و تکنولوژی خدمات در بخش خصوصی به طور معناداری متمایز و برتر از بخش دولتی هست …. هر جا بخش خصوصی وارد شده به خاطر رقابت  مجبور به رعایت کیفیت و ادب در پذیرش هم شده …. از قلدری و جواب سربالا دادن و پیچوندن خبری نیست … بازار رقابتی ست و نه موروثی و مافیایی … مثل اون پیشخوان های پلیس ، شهرداری یا اون ایران خودروی بی همه چیز که شده علیمردان خان مملکت … یه بچه لوس ِ بی هنر ِ بی همه چیز که داره سلامت شهروندان  مملکت رو عینهو زالو می مکه و تازه طلبکار هم هست.
برگردیم سر مشاهدات خدمات پزشکی.
بدیهی ست که چنین مشاهداتی نسبی هستند و مقایسه ای . مقایسه بین دو چیز … دو مکان .
آنچه  در ایران دیدم و آنچه در فرانسه زندگی می کنم.
پس در توصیف این مشاهده ناگزیر به قیاس هستم .
یه اعتراف هم همین اول بکنم . اعتمادم رو به پزشکی عمومی و مخصوصا دندانپزشکی در فرانسه از دست دادم …. اینقدر که پزشک های اینجا محافظه کار هستن …. بیشتر کاغذ بازی هست تا تشخیص …. با یه پروسه ی بسیار طولانی در وقت گرفتن … خدمات پزشکی مثل ام ار ای رو که کلن بهتره فراموش کنید .. نوبت ها همه بالای سه ماه … تازه  در خوش شانس ترین و اضطراری ترین موارد .
گمونم به خاطر کمبود شدید متخصص هست … به طور مثال برای وقت گرفتن از متخصص قلب ، نزدیکترین وقتی که پیدا کردم هشت ماه بعد بود. یعنی رسما آدم بعد از فوتش نایل به  زیارت پزشک متخصص می شه ….
بذار آخرش را همین اول بگم.
کیفیت بالای خدمات پزشکی و دندانپزشکی  ایران در قیاس با فرانسه به نظرم غیر قابل مقایسه است.
چنانکه سطح بالای سلامت عمومی در فرانسه به نظرم غیر قابل مقایسه با ایران.
به نظر متضاد میاد ، مگه نه؟!
در فرانسه همه ی شهروندان بیمه درمانی دارن  اما به نظر می رسه  پزشک ها دل و جیگر تشخیص و درمان ندارند!
شاید همان بیمه های عمومی دست و پایشان را بسته است یا پروتکل های سفت و سخت مسئولیت پزشکی اینقدر محافظه کار شان کرده است که به جای تجویز دارو، کارشان بیشتر توصیه است و تشکیل پرونده.
توصیه به ورزش ، ورزش  و بازهم ورزش …. در یک نگاه مقایسه ای و کلی از سلامت عمومی ، به نظر توصیه کارسازی هم هست …. البته فقط برای موارد غیر حاد .
اینجا در فرانسه زنان هفتاد هشتاد ساله ایی را می بینید که از پشت سر توازن اندام یک دختر هجده نوزده ساله را دارند … تا صورتشان را از روبه برو  نبینید  باورتان نمی شود که بالای هفتاد سال دارند ….  مثل یک بز کوهی روی صخره و ماسه پیاده روی می کنند و آخ هم ازشان در نمی آید.
به طور مشهودی سلامت عمومی و قدرت بدنی زنان در فرانسه از ایران بالاتر است …. قطعا یکی از اصلی ترین دلایل این قدرت بدنی همان ورزشی ست که پزشک های محافظه کار اینجا به جای دارو مدام به مردم تجویز می کنند  ….  ورزش بخشی لاینفک از زندگی روزانه است .
اما تاثیرگذاری ورزش پیش نیازی دارد.
هوای پاکیزه …. خوراک سالم و متعادل.
هوای پاکیزه یک انتخاب شخصی نیست … یک استایل زندگی نیست … یک سیاست جمعی ست.
متولی و مسئول آن  قطعا حکومت و سیاست.
آن دو علیمردان خان ِ صنعت مافیایی ایران، ایران خودرو و سایپا، از خیابان های ایران جمع شوند درجا نیمی از مشکل آلودگی هوا حل شده است.

بذار دست از کلی گویی بردارم و سکانس بدم.

صبح است … ساعت 9.
وقت دندانپزشکی دارم.
منتظر مترو هستم.
ایستگاه شلوغ است .
و هوا به شدت آلوده همراه با آلودگی صوتی که برایم تازگی دارد.
صداهای مکانیکی ناشی از فرسودگی.
ترافیک وحشتناک ماشین هایی که از شدت فرسودگی مثل لکوموتیوهای عهد جیمز وات صدا و دود از خودشان بیرون می دهند.
هاج و واج  ِ آن برچسب های « بازرسی فنی» هستم که جلو شیشه ماشین ها ست.
این ماشین ها چطور از بازرسی فنی ، برچسب تایید گرفته اند؟!
مترو از راه میرسد … مملو ست از آدم … جایی نیست … منتظر مترو بعدی می شوم.
ذهنم در حال قیاس ناگزیر بین مشهد و نانت.
نانت با 650 هزار جمعیت ، چهار خط تراموا دارد . سرویس دهی از پنج صبح تا یک بامداد .  روزهای یکشنبه و تعطیلات رسمی سرویس رایگان است .
مشهد با سه و نیم میلیون جمعیت یکی و نصفی خط تراموا … سرویس دهی تا ساعت 10 شب.
تراموا هایی که به طور مشهودی نسبت به سه سال پیش فرسوده و پر سر و صدا شده اند.
آیا پروژه ای ضروری تر از توسعه حمل و نقل عمومی برای بهبود کیفیت هوا، سلامت عمومی و  روانی شهروندان قابل تصور است؟
ظاهرا بله، راهپیمایی اربعین و ریختن بودجه مملکت به پارچه های سیاه و تبلیغات بیست و چهارساعته با  اس ام اس و دسته و هیئت و موکب و این رقم چیزها …. راهپیمایی اربعین هنوز شروع نشده ، موج بعدی سیاه پرده های ِ سر بریده از راه می رسد.
برای دعوت از « جاماندگان اربعین » به راهپیمایی در خیابان های شیمیایی شده  از دود و خاک و صدا های مکانیکی …..
ورزش و هوای پاک و سلامت عمومی شهروندان کیلویی چند …. مهم ایران خودرو ست  که باید بفروشد … مهم ایرانسل و همراه اول است که با محرم و صفر باید بمانند و نفس بکشند  ….
مهم محرم و صفر است که مافیای بازار دستوری را زنده نگه داشته اند … گور پدر شهروندان و ریه ها و سلامت عمومی ملت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر