جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۲ شهریور ۲۴, یکشنبه

از خانه های بی حجاب تا مدرسه های با حجاب

  دیروز علی دو تا صد آفرین گرفت! علی به کلاس چهارم می رود. پارسال هم علی  روز اول و دوم و سوم ، هزار آفرین و صد آفرین و آفرین گرفت! امروز علی قبل از رفتن با تردید از من پرسید:
فکر می کنی امروز هم به  خوبی دیروز باشد؟
!
 گفتم : انشا الله هست
.
علی همیشه روزهای اول مورد تشویق معلم هایش هست. روزهای اول ، روزهای معرفی و دیدن بچه ها ست. روزهایی  که هنوزمعلم فرصتی برای دیدن روحیه های فردی بچه ها مثل روحیه همکاری، رهبری و خیال پردازی را دارد  و همچنین توانایی ها ی ذهنی غیر از قدرت حافظه.  مثل توانایی استدلال ، قصه گویی ، ایجاد ارتباط
روزهای اول ، روزهای خارج از برنامه ها و کتاب ها و دستور العمل هاست.
 پر از عزیزم و پسرم و گلم
خوب پسرم تو چه کاره می خواهی بشوی؟
تابستان چه کارها کردی؟
کجاها رفتی؟
اما از هفته دوم قصه برای خیلی از بچه ها سخت می شود.
و برای خیلی از معلم ها
و  پدر و مادرها نیز
وقتی معلم بینوا با 30 – 40 تا  بچه ی فول پاورد بای چیپس اند چاکولت در اتاق های 3 در 4 خانه های کلنگی که به جای ساختمان  مدرسه رهن شده اند، در یک تقلا ی فرساینده  بین آرام نگه داشتن بچه ها و درس دادن، باید جان بکند.
و پدر و مادرها بین سیستم آموزشی خواندن و نوشتن جدید و قدیم گیج می زنند.
و بچه های بیچاره بین این هردو!
و مدیر مدرسه گرفتار چک های برگشتی و بد قولی های پیمانکارها و افزایش هزینه ها، همه کار می کند جز مدیریت آموزشی!
یک دایره بسته از فشار ، فشار، فشار و فشار

در سیستم آموزشی جدید مدرسه دیگر خانه دوم بچه ها نیست بلکه خانه، مدرسه دوم آنهاست!

با شروع شدن مدرسه ها،  پدر و مادرها عملا مجبور به تدریس بچه هایشان در خانه هستند تا بازدهی پایین معلم ها در کلاس های شلوغ ،در خانه ها جبران شود
  البته با عنوان محضوریت آور "رسیدگی به درس و مشق"  که مدام چون پتکی از سوی معلم و مدرسه  بر سر آنها فرود می آید. از سال دوم داستان از این هم پیچیده تر و پر تنش تر می شود.  وقتی بچه ها ناگهان به صخره های سخت دستورالعمل ها یی به نام کتاب بنویسیم،  هدیه های آسمانی؛ اجتماعی و علوم برخورد می کنند.  جواب پس دادن به دستورالعمل ها یی که باید یاد بگیرند مغایر با دیده هایشان. انتزاعی و نامانوس!
" بنویسیم "
با کلمات زیر جمله بسازید:
 ایران
جمله علی
: من ایران را دوست ندارم!
مامان علی: ااااا چرا؟؟؟؟؟؟ این چه جمله ایه نوشتی؟؟
علی: خوب چون ایران درب و داغونه. من آنتالیا دوست دارم
.
.....
" هدیه های آسمانی "
حالا به بدن خود نگاه کن وبگو خداوند که بهترین دوست توست چه تواناییهایی به تو داده است ؟
پاسخ هایی که معلم زیراکس کرده است تا علی موقع امتحان به معلم پس بدهد
:
او به من مژه داده است تا گرد و خاک به چشمم نرود
!
پنج انگشت در دستان من است که با آنها می توانم دکمه هایم را ببندم
!!!
.....
با دهانی باز فکر می کنم که :
 خداوند این پاسخ ها چه ابله یست که گرد و خاک را خلق کردتا خودش را توی زحمت خلق مژه هم بیاندازد.
اصلا چه سادیست دیوانه ایست که شکم و معده خالی را آفرید
. چه ستمگریست که به بعضی از بچه ها دست نداده است یا دستشان را ازشان گرفته است.
لباس یک زن مسلمان باید چگونه باشد؟
پاسخ نامه زیراکس شده
:
لباس یک زن مسلمان باید ساده و تمیز و گشاد و پوشیده باشد و موهایش هم دیده نشود
!!
علی: مامان تو مسلمان هستی؟
!!
مامان علی( هاج و واج) : حالا برو مشقات رو بنویس
!
در روز عاشورا مسلمانان چه می کنند؟
لباس سیاه می پوشند.  به مسجد و مجالس عزاداری می روند. از شادی و خنده پرهیز می کنند
.
علی :  بابا که گفت تعطیلات عاشورا تاسوعا می ریم کنار دریا
مامان علی (با شیطنت): دوست داری بریم مسجد؟
علی (با نگرانی): نه بابا همون کنار دریا بهتره!
....
و علی از حالا دارد برای تعطیلات دهه ی فجر حرف آنتالیا را می زند!
جایی که مامانش می تواند شنا کردن او را تماشا کند چون اینجا مامانش را به استخری که او می رود راه نمی دهند و او خیلی ناراحت است که مامانش شیرجه های او را نمی بیند.


۱ نظر:

  1. پیام های دوگانه ای که ذهن کودکان دریافت میکند و زمینه ساز اختلالات مختلف روانی در آینده میشود

    پاسخحذف