جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۶ خرداد ۲۷, شنبه

اعتبار سازی با کلیشه سازی

یه چیزی می گم می دونم خیلی هاتون خوشتون نمیاد.
ولی می گم.
چرا می گم ؟
چون کلیشه ها رو باس زد و شکست.
کلیشه سازی نامردیه ... زیرآبی زدنه ... اعتبار بی خودی به یه عده می ده و از یه عده دیگه می گیره .
 کلیشه سازی ملیتی از همه نامردی تره ... تلویحی و موذیانه به شما اعتباری می ده یا از شما اعتباری رو می گیره که هیچ ربطی به شخص شما نداره.
حالا چی می خوام بگم.
اینجا در مملکت کارتزین اندازه موهای سرم از دوستان فرانسوی، همکاران  و کارمندهای ادارات بدقولی ، کم کاری ، بدکاری ، گم کردن پرونده ، اشتباهات پیش پا افتاده اداری دیدم اما چون کلیشه این بود که :
 نه فرانسوی جماعت ، کارش درسته و سر وقته و حساب کتاب داره، هی یه چیزی تو سرم می گفت این موردی بود.
 بعد از پنج سال چشم باز کردم می بینم این اشتباهات و بدقولی های موردی انگار خیلی هم موردی نیست ... شده هر روزه .
تا اینجاش خیلی مهم نیست ... آدمیزاد خسته می شه ، خطا می کنه ... همه تو کارمون اشتباه می کنیم.
 اون جاییش زشت و ناپسند و غیرقابل تحمله که طرف خطای خودش رو موردی و مجاز می دونه و خطای شما رو تربیتی و فرهنگی.
فقط به صرف اینکه خودش فرانسویه و شما ایرانی.

هفته پیش قرار بود بریم بازدید . از یه ماه قبل برنامه رو داده بودن.
من هم تمام کار های اداریم رو بر اساس اون تنظیم کرده بودم.
یهو روز قبلش اومدن گفتن برنامه کنسل شده ... فردا نمی ریم ، پس فردا می ریم.
حالا برای پس فرداش من وقت دندونپزشک گرفته بودم.
کارد می زدی خونم در نمیومد.
به مسئول مربوطه گفتم.
گفت : آره برنامه تغییر کرده و پیش میاد دیگه و اینا ... متاسفم!
مثال دوم :
اونقدر اشتباه تکنیکی تو اسناد آموزشی - فنی  پیدا کردم که دیگه خودم روم نمی شد برم به مسئول مربوطه بگم.
هر دفعه بهش می گفتم یه نگاه نگاهی می کرد و می گفت :
آه بون! ... اشتباه شده!
همین!
نمی خوام از خودم تعریف کنم اما در محیط کاری روی سه چیز فوق العاده حساس هستم.
1. منظم بودن
2. سر وقت بودن
3. تمیز بودن
روز آخر کارآموزیم ، رفتم دفتر و به بخش اداری گفتم:
امروز روز آخره برای سه موضوع خدمتتون رسیدم
1. تشکر
2 خداحافظی
3. امور احتمالی اداری و تسویه حساب اگه لازمه
خانمه بهم گفت :
دفعه اولشه در همه مدت کارش که یک کارآموز رو  می بینه که اومده برای خداحافظی و از اون عجیب تر با پای خودش اومده می گه من به شما مبلغی بدهکارم یا نه .
 تو همین مرکز سه ماه پوزخند و متلک و حرف های مزخرف رو به صرف ایرانی بودن و حتی زن بودنم از شلخته ترین، بی نظم ترین و بی تربیت ترین آدم ها شنیدم.
 خنده دار اینجا بود که طرف با چشم های آبی و موهای زردش متلک و حرف های مزخرف جنسی در مورد ضعیف بودن زن ها می زد بعد همین آدم دو ساعت بعدش میومد درباره آزادی و دیکتاتوری زر زیادی می زد

۱ نظر:

  1. خب این میتونه آدم رو کفری کنه...ضرب المثل همه جا آسمون یک رنگه بیشتر از هر چیزی در مورد نفس بشر صادقه. بشر رو کلن موجودی پر از تناقض و غیر یکدست میبینم از به اصطلاح متمدن ترین جوامع تا دور افتاده ترین نقاط. ممکنه همه چیز تا حد زیادی خوب باشه در یک محیط بواسطه قوانین و رشد درون ساختاری سیستم اما جامعه پر از آدمه که اصلی ترین ویژگی مشترکشون وجود پارادوکس های فراوان درونیه.

    پاسخحذف