جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۸ اردیبهشت ۱۱, چهارشنبه

فلسفه چهچه و های های در موسیقی سنتی ایرانی!

خانم سحر محمدی دارن میان نانت برنامه اجرا کنن . در بزرگترین و مجلل ترین سالن کنسرت نانت.
یه دوست فرانسوی ازم خواست نمونه کارهاش رو براش بذارم.
من هم یکی از کارها رو گذاشتم حدود یه دقیقه اول فقط ساز و تنبور بود.
این بنده خدا یه نگاه نگاهی به من کرد و گفت من فکر کردم ایشون خواننده است و می خونه نمی دونستم فقط موسیقی خالی هست.
گفتم عزیزم صبور باشید ! مقابل موسیقی سنتی ایرانی باید شکیبا بود.
صبر کنید آواز هم می خونن.
بعد از دو سه دقیقه که خانم محمدی چه چه و های های رو شروع کرده بودن، باز ایشون ناشکیبایی کرد و گفت این الان داره شعر می خونه ؟
چی می گه؟
حالا آب بیار و حوض پر کن. آخه من چه جوری فلسفه چهچه رو واس یه خارجی توضیح بدم؟
گفتم نه شعر نمی خونه داره آوای درونش رو بیرون می ریزه... بی کلام ... این آوای روح هست که به کلام ترجمه نمی شه.
البته شما اگه صبور باشید اون آخرش دو سه کلمه شعر هم می خونن.
هیچی دیگه یه نگاه نگاه گیجی کرد و گفت تو این نوع موسیقی رو دوست داری؟
گفتم عاااشقشم.
گفت حتما خیلی خوبه ولی دو ساعت شنیدن آوای درون یه خورده برای من سخته.
ما عادت داریم به شنیدن آوای بیرون.
گفتم فدای صداقت ت بشم. مجبور نیستی بیای :)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر