جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۴ بهمن ۲۵, یکشنبه

صعب روزی، بوالعجب کاری، پریشان عالمی!

این یک نظر کاملا شخصی ست:
در موسیقی ایرانی نادرند نت ها و اصواتی که بتونن به شانه های کلمات ِ شعر برسند.
 شعر چنان غنی ست که ساز ِ نوازنده و حنجره ی خواننده  در سایه ی واژه های شاعر، به تقلایی می ماند برای نزدیک شدن به جان ِ واژه ها .... و عجیب اینکه باز هم این کلمات شاعر هستند که گوش ها و جان ها رو متاثر می کنند و نه نت ها.
عجیب اینکه باز هم این شعره که در مرکز اثر باقی مونه و نت و صوت در ذیل سایه ی شعر.
شاید که راز ِ جادویی ِ حنجره شجریان در همینه .
حزن ِ حنجره ی شجریان با حزن ِ وازه های شاعردر تجانسی ِ نادر است.
این یکی از اون نادر آثار موسیقی ایرانی ست که به نظر من صوت ِ حنجره ی خواننده و
نت های نوازنده ها به شانه های شعر ِ شاعر رسیدن.
......  نه خامی بی‌غمی!
https://www.youtube.com/watch?v=jlXHnZMqE8E

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر