جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۶, شنبه

« فرانسه، انتخابی بی انتخاب!»

فردا دور دوم انتخابات در فرانسه است.
 مردم فرانسه باید فردا نقشی را ایفا کنند که سیستم دموکراسی ِ فرانسوی بر شانه هایشان گذاشته است بی آنکه برای بیش از 50 درصد آنها انتخابی در این انتخابات وجود داشته باشد.
مکرون شانس شماره یک ریاست جمهوری تنها 24 درصد آرای مستقیم را در بین مردم فرانسه دارد.
لوپن رقیب او 20 درصد آرای مستقیم.
نظر سنجی ها نشان می دهد مکرون با بیش از 60 درصد آرا پیروز میدان در دوم خواهد بود.
این بدان معنا ست که بیش از 30 درصد آرای مکرون در دوم نه به خاطر داشتن مطالبه ای مشترک با برنامه های او بلکه فقط از ترس هیولایی به نام لوپن است.
قسمت تکان دهنده ماجرا اینجا ست که  درصد قابل توجهی از رای دهندگان به مکرون نه تنها هیچ مطالبه مشترکی با او ندارند بلکه از نظر ایدئولوژی و فلسفی در تضاد کامل با او هستند.
 طنز تلخ، داستان چپ هایی هستند که از ترس فاشیسم لوپنی با دست خود به کاپیتالیسم مکرونی رای می دهند.
نکته ای که برای بسیاری از ایرانیانی که فرانسه را از دور می شناسند ناشناخته است.
البته حق هم دارند . روزگار ، روزگار سلطنت و سلطه ی رسانه ها ست.
آنچه به ما نشان می دهند نه واقعیت بلکه برشی انتخاب شده از واقعیت است.
 برشی که در چرخه ی سه وجهی ِ قدرت - سرمایه - رسانه به چرخش این چرخه ی نوین ِ برده سازی کمک می کند.
 در رسانه هایی که اخبار را برایتان تولید می کنند البته کمتر از احساس مردم فرانسه در این انتخابات می شنوید و می خوانید.
سیمای کشور عشق و شراب و آزادی نباید مخدوش شود.
 باید از دور همچنان بهشت موعد ِ آزادی و دموکراسی باقی بماند چه به این سیمای ساختگی در این دمینوی جهانی سازی نیاز است.
بازی به نوبت .
نوبت « ما» کی می رسد؟
وقتی ناخودآگاه « تصور ِ ساخته شده » را به « واقعیت » ترجیح دهیم.
وقتی از تصوری که ماشین ِ تصور سازی ِ رسانه ها برایمان ساخته اند  بیشتر از مشاهده مستقیم ، دیدن و شنیدن ِ واقعیت دفاع کنیم.
 اصلن بخشی از این دمینوی جهانی همین ماشین ِ تصور سازی ست.
کوتاه کنم.
آیا مایلید بخشی  ناشنیده از احساس مردم فرانسه را در این انتخابات نه از رسانه ها بلکه از آدمی که در میان این مردم زندگی می کند بشنوید؟
آیا از اینکه چیزی خلاف مطلوب ِ تصورتان بشنوید عصبانی نخواهید شد؟
 آیا این آمادگی را دارید که بدون ِ مقایسه ی اینجا و آنجا در مورد واقعیت اینجا بشنوید، بدانید و بر حس ِ بی ثمر ِ یاس تان که ناشی از شکسته شدن بهشت موعودتان است فائق شوید؟
اگر بله به خواندن ادامه دهید در غیر این صورت هم اینجا خواندن را متوقف کنید.
چه قصد آزارتان را ندارم فقط بر مردمی که در میانشان زندگی می کنم حسی از تعهد  دارم. تعهد بر واقعیت احساس و نظرشان.
آنچه من اینجا از نزدیک در این انتخابات می بینم احساس ِ درد است.
از دور و نزدیک بسیار این جمله های تکراری را می شنوم که :
« هیچ اعتقادی به مکرون ندارم اما به او رای خواهم داد .»
یا
« این انتخابی دردناک برای من است اما راه دیگری به ذهنم نمی رسد.»
«درد» واژه ای مشترک در میان بسیاری از رای دهندگان به مکرون است.
درد از اجبار برای انتخاب بین هیولا، لوپن، و داروغه ، مکرون.
بیش از 40 درصد مردم فرانسه فردا با درد به مکرون رای خواهند داد.
او با اکثریت آرای رئیس جمهور خواهد شد.
اکثریت آرایی که جایی در اکثریت مردم ندارد.
 بسیاری از چپ ها ، سنتی ها ، مذهبی ها و حتی کارگران علی رغم همه ی تفاوت های بنیادی فکری و اعتقادیشان فردا به مکرون رای خواهند داد فقط به یک دلیل .
ترس از هیولا.
 شخصا نمی دانم چه میزان از این هیولا ساختگی و چه میزانش واقعی ست اما آنچه به وضوح می بینم ترس از او ست.
فردا  کارگرانی به مکرون رای خواهند داد که در سال گذشته بیش از هرکس دیگر از او و طرح قانون کارش عصبانی شدند، اعتراض کردند، اعتصاب کردند ، زخمی شدند و حتی چشم از دست دادند بی آنکه به نتیجه ای برسند.
 فردا قسمت عجیب و تکان دهنده ماجرای این انتخابات، چپ ها و کارگرانی هستند که با دست خودشان به مکرون رای می دهند ... از ترس هیولا.
به قول خواجه ی جان :
.... خدا را با که این بازی توان کرد ؟!
 فردا مردی با اکثریت آرا رئیس جمهور فرانسه خواهد شد که هیچ جایی بین اکثریت مردم فرنسه ندارد!

۱ نظر:

  1. خب مگه اونجا فعالیت احزاب آزاد نیست؟ چرا نامزدی از دل احزاب که حمایت بیشتری از سمت مردم رو داشته باشه بالا نیومده؟ فیلتری وجود داشته؟!

    پاسخحذف