جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۶ مرداد ۲۷, جمعه

ای تف به ای شانس!

یعنی یکی از بداقبالی های عجیب و بلکه غریب ِ زندگی می تونه این باشه که :
از جاده اصلی بپیچی تو جاده فرعی .... بعد باز با وسواسی از نوع حجب و حیای ایرانی خاصه نوع یزدی از اون جاده فرعی باز بپیچی به یه جاده خاکی مال رو که توش سگ هم نمیاد عوعو کنه.
بعد سه چهاربار دور برتو برانداز کنی و درست لحظه ای که خیالت راحت شده که حتی عزرائیل هم ای دور و بر ها نمیاد و می تونی با خیال راحت طبیعت رو کود پاشی کنی، یک ماشین احمق تر و ابله تر از تو پیدا بشه که درست بیاد پنج شیش متری تو نگه داره برای همو منظور!
خوب ایجوری مشه که آدم سرطان دل و روده می گیره دیگه بابا جان!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر