جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۵ آبان ۲۲, شنبه

دختر بچه پنج ساله و خواهرش!

این خبر تولد رامش منو انداخت به دوران کودکیم ... چه دورانی با یه بابای شاعر و یه خواهر خواننده که همیشه یه چیز جدید و هیجان انگیز تو آستین داشتن.... من هم یه بچه پنج ساله میون این دو دنیای پر از هیجان و صدا و موسیقی و شعر .
خواهرم صدای خوبی داشت ... عاشق این آهنگ آژدا پکان شده بود.
صداش رو تو حموم می ذاشت به سرش . ریتم این آهنگ رو می گرفت و الکی یه عالمه کلمه از خودش با «ژ» و «ق» می ساخت و یه چیزایی سر هم می کرد و می خوند مثلا داشت فرانسوی می خوند... ولی خدایی خیلی خوب می خوند .
برای اون بچه پنج ساله صدای خواهرش قشنگ تر از صدای آژدا پکان بود .
و حالا آزدا پکان براش شده یه نوستالژی ... نوستالژی زمانی که مبهوت خواهرش بود.
شنبه هم که هست هیچی دیگه تا شب گرفتار دختر بچه پنج ساله شدیم!
https://www.youtube.com/watch?v=4DUuBra3TKw&list=RD4DUuBra3TKw#t=150

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر