جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۶ مهر ۲۲, شنبه

« هرچیزی جای خودش»

طرف اومده مقابل دنیا یه اسم رو جعل زده، یه ملت رو تروریست نامیده خوب یه عده هم ناراحت شدن یادآوری کردن که این کار خوب نیست و بده و اینا.
بعد یه عده از دوستان دیگه باز شاکی شدن به این عده از دوستان که وقتی کنار خلیج فارس این همه بدبختی داریم و اینا چه جای ناراحتی برای یه اسم .
اصلن خیلی هم خوب ... هر دو بخشی از واقعیت رو می گن.
هم اونی که نارحته چرا یه اسم جعل شده، هم اونی که ناراحته که بدبختی ها مون بیشتر از یه اسمه.
تا اینجاش مشکلی نیست.
مشکل وقتیه که اتهام زدن و تمسخر و انکار یکدیگر شروع می شه.
انکار تجربه ها و شرایط متفاوت.
انکار فشارهای متفاوت که در شرایط متفاوت هست.
عزیزی که در ایران هستی، 
برای من قابل درکه که فشارهای اجتماعی خاص خودت رو داری .
برای من قابل درکه که دوست داشته باشی از فشارهای داخلی خودت بگی.
اما من هم به عنوان یک ایرانی خارج از ایران فشارهای دیگه ای رو دارم تحمل می کنم.
لطفا اینو درک کن.
تو هرگز این تجربه رو نداشتی که به صرف ایرانی بودن بهت بگن تروریست.
تو هرگز این تجربه رو نداشتی که به صرف ایرانی بودن هر روز هزار جور دری بری در مورد مملکتت بشنوی ... من اینجا شنیدم ... می شنوم ... هر روز.
هر روز هزار جور تحقیر و تمسخر رو تحمل میکنم ... البته از نوعی دیگه متفاوت از اونی که تو در داخل ایران می شنوی.
خوب خیلی بی انصافیه که تو درد خودت رو شایسه ابراز بدونی و درد من رو نه!
وقتی طرف میاد تو بلندگویی جهانی داد می زنه :
ملت تروریست ایران.
این یه جمله ساده نیست ... این فردا آوار می شه به سر من .... من که عنوان ایرانی دارم.
واکنش نشون دادن به چنین ناسزایی ، به جعل اسم های کشورم ، به تحقیر ملیتم، نه از بی دردی ِخارج نشینی ست برار جان و نه از توهم ِ ناسیونالیستی .... اتفاقا از خود ِ خود ِ درد ِ خارج نشینی ست ... دردی که هیچ تریبونی براش وجود نداشته تا حالا جز همین چندتا پست.
البته شاید شما اینو باور نکنی که مگه من هم دردی دارم ... شما احتمالا با خودت فکر می کنی :
« ای بابا مگه خارج نشینی هم درد داره ... اونجا که ناز و خوب و بهشته!» 
اما حتی این رو هم من درک می کنم چه خودم پیش از این، در ایران، همینی بودم که شما هستید ... اعتراف صادقانه 
شما تقصیر نداری.
برای دردهای داخل ایران هزار تریبون خارجی وجود داره که هر روز داره بهمون مشکلات مردم داخل ایران رو یادآوری می کنه ... گاهی واقعا با آب و تاب .
توانا و روز آنلاین و ایران وایر و ... همه در خدمت گفتن از دردهای شما هستن اونقدر که شاید دیگه باورت نمی شه جاهای دیگه هم ممکنه دردهای دیگه ای وجود داشته باشه.
حالا شما ناراحت می شی چرا من دو تا پست علیه ترامپ گذاشتم؟
خوب چون این حرف ها اینجا تبدیل به ضربه هایی می شه که تو دردش رو هنوز نچشیدی.
درد تروریست نامیده شدن .
درد ِ جعل شدن همه چیزم.
بذار ساده و صمیمی باهم حرف بزنیم.
وقتی من اینجا رو زیر سئوال می برم تو ناراحت می شی چون دنیای غرب برات یه نقطه امیده .... تو فکر می کنی من علیه تو هستم ... علیه امیدهای تو .. روزنه های امیدت به زندگی بهتر.
نه! 
نه ، من علیه تو نیستم .... من فقط دارم از دردهای زندگی یک ایرانی در خارج از ایران می گم ... همین و بس.
می بینی ،
ناراحتیت برام قابل درکه ، بهت حق می دم از خودت بگی .
اما دوست عزیز یه تیکه از حرفت از همه ی تحقیرهایی که اینجا شنیدم برام سخت تر بود.
« عکس پروفایلت رو عوض کن ...برگرد ایران!»
عزیز،
تو نمی دونی من چرا اینجام ، چرا اینجا موندم ... تا کی قراره بمونم .
با این همه برای زندگی من راه حل می دی؟ ... می گی خوشت نمیاد برگرد ایران!
من از جعل اسم خلیج فارس ناراحتم چون اینجا همه چیزم رو به عنوان یک ایرانی جعل کردن بعد تو می گی عکس پروفایلم رو عوض کنم!
با حجابش کنم برگردم ایران ! ... چرا ؟ ... ربطش چیه ؟
مگه تو ایران با حجاب بودم که اینجا باشم .
زندگی من بین دو کشور رقم خورده ... تو هرکدومش هم هرجور که دوست داشته باشم زندگی می کنم و عکس پروفایل می ذارم. 
با حجاب یا بی حجاب ... این یه انتخاب خصوصیه.
هرچیزی جای خودش.
مسائل شما به عنوان یک ایرانی داخل ایران جای خودش ، مسائل من هم به عنوان یک ایرانی خارج از ایران جای خودش.
مسائل وتجربیات همدیگه رو انکار و تمسخر نکنیم.
پیچیده نیست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر