جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۳ خرداد ۲۲, پنجشنبه

تجارت عربی، عرفان ایرانی ، اسلام تجاری



نکته روز :

انگلیسی ها در جهان معروفند به داشتن شم تجاری و اینکه می تونن به ساکنین قطب یخچال بفروشن و به ساکنین خط استوا بخاری.
اما من به شما اطمینان می دم که در شم تجاری هیچ کس به گرد عرب های سعودی هم نمی رسه.
مردمانی که با یک مکعب خشتی ِ خالی از هر گونه ظرافت و خلاقیت معماری آن هم در دل کویری خشک یکی از بزرگترین منابع مالی را برای خود بنا کردند.
و اصلا اوج خلاقیت تجاری این مردم در همین است که تشخیص داده اند هر گونه خلاقیت معماری و هنری سقف و انتهایی از تفسیر و نقد هنری خواهد داشت الا یک مکعب که می تواند در مخیله هر کس تاویلی شاعرانه پیدا کند، درست مثل شعر که با خون این مردم سرشته شده است.
این البته قابل درک است که در سرزمینی خشک و لایزرع راهی جز تجارت برای زندگی وجود نداشته و ندارد. خصوصیتی اقلیمی که استعدادی را در این مردمان پرورش داده است .
استعداد تجارت.
از آل قریش تا آل سعود
از مکه و مدینه تا دبی
از چندین و چند بت برستی دوره جاهلیت حول کعبه تا یکتا بت پرستی دوره اسلامی همچنان حول کعبه!
نه!
عجیب نیست که یکتا پرستی عرفان ایرانی هرگز آبش با یکتا بت پرستی اسلامی در یک جوی نرفته است و نخواهد رفت چرا که
عرفان ایرانی تیشه ایست به ریشه اسلام تجاری  !
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بی‌صورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام برآیید
آن خانه لطیفست نشان‌هاش بگفتید
از خواجه آن خانه نشانی بنمایید
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت
یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
با این همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شمایید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر