جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۳ خرداد ۲۴, شنبه

یه کم حرف حساب درمورد انگلستان به بهانه کری های فوتبالی!



به مناسبت بازی امشب .
نبرد بین شوالیه های نجیب زاده، انگلستان، با آن نامردهای جیردو، یعنی کسی که نامردی می کنه هی، ایتالیا.
که من تا عمر داشته باشم حرکت زشت اون سرور نامردهای دنیا ماترانزی نامرد رو فراموش نمی کنم.
من واقعا یه سئوال بنیادی دارم :

اون جامی که ایتالیا با مارمولک بازی ماتراتزی برنده شد دو زار هم ارزش داشت؟!!!
از نظر من اون حرکت ماتراتزی برای همیشه ایتالیا رو مثل خالکوبی های روی دستش رو سیاه کرد.

حالا در برابرش اون نجیب زاده ی جنتلمن، آقای شوت از پشت هجده قدم ، زننده ی گل های صاف و تر و تمیز و میلی متری به طاق دروازه ها ، خوش تیپ روزگار ،
سیدنا دیود بکهام رو به یاد بیارید که همیشه چقدر جنتلمن و بزرگمنشانه بازی کرده.
وقتی اون سیمونه ی نامرد مثل زن های زائو رو زمین غلت می زد تا داور به بکهام به ناحق کارت قرمز نشون داد اما نجیب زاده به سفارش مادرش هیچ کینه ای از اون سیمونه به دل نگرفت و چند سال بعد در تعویض لباسش باهش پیشقدم شد تا نشون بده پشت اون صورت جذاب و مردانه اش راستی راستی روحیه ای مردانه هم وجود داره.
یا وقتی که در بازی انگلستان و فرانسه ، انگلستان در عرض چهار دقیقه بازی یک هیچ برده رو دو بر یک به فرانسه که نه به زیدان باخت و نجیب زاده شوالیه وار و بزرگمنشانه به سمت زیدان رفت و لباسش رو ازش گرفت و گفت تا عمر داره زیدان رو فراموش نمی کنه. 

می دونین
این فقط یک کوچولو از دلایلی هست که باید انگلستان رو دوست داشت.
سرزمینی متوازن و متضاد که هر گز به آرمانگرایی های خام فرانسوی مثل انقلاب و یا فلسفه بافی های پر طمطراق اما خام و نژاد پرستانه آلمانی فرو نیفتاد.
سرزمینی که تضاد هاش رو با توازن به خوبی حفظ کرد به جای آنکه حذفشون کنه.
سرزمین سنت ها که بیش از هر جای دیگه سنت شکنی های خلاقانه می کنه چرا که :

در تضاد نیروی بالقوه ای برای خلاقیت نهفته . 

سرزمینی با ادبیات منحصر به فرد خودش .
چشمی در زمین و چشمی در آسمان.
مملو از واقعیت های سفت و سخت زمینی اما عمیقا آمیخته با آسمان و عرفان. 

نه!
اغراق نیست اگر ادبیات انگلستان رو عارفانه ترین ادبیات غرب بنامیم.
اغراق آمیز نیست اگر سیده ی دو عالم فمینیست و ادبیات ، خانم ویرجینیا وولف رحمه الله علیها رو عارف ترین نویسنده غربی بنامیم. 

سرزمینی با چشمه ی جوشان موسیقی .
تمام نشدنی و همواره خلاقانه.
سرزمین موسیقی و تئاتر. 

اگر ایران رو سرزمین شعر بدانیم و ایرانیان رو شاعران مادرزادی بدون شک انگلستان سرزمین نمایش و تئاتر ست و انگلیسی ها هنرپیشه ی مادرزاد .

سرزمینی با سرمایه فرهنگی غنی ای که از استرالیا تا کانادا و آمریکا رو داره تغذیه می کنه .... پخته و با تجربه ... مصون از آرمان گرایی های ویرانگری که دامان فرانسه و آلمان و ایتالیا رو گرفت اما این سرزمی آرام و خردمندانه از موج ها عبور کرد .... با کمترین هزینه ها . 

سرزمینی که اروپا بدون او معنا نداره اما در عین حال حساب گرانه از نابسامانی های اتحادیه اروپا خودش رو مصون نگه داشته . 

سرزمینی که اومانیسم غربی رو با لهجه غلیظ بریتانیای به خوبی در برنامه افتتاحیه المپیک لندن به نمایش گذاشت. با سنت شکنی خلاقانه ای به دور از آن فرمول های تکراری و کسالت بار رژه های چند هزار نفری در مراسم افتتاحیه کشورهای شرق دور که آدم ها رو مثل پیچ و مهره های یک ساعت کنار هم قرار می دهند.
لندن در آن افتتاحیه المپیک ، اجرای سرود ملی سرزمینش رو به ضعیف ترین و آسیب پذیرترین قشر جامعه خودش سپرد ... بچه های معلول
تا به طور سمبلیک نشون بده چقدر بهشون توجه داره
لندن در آن مراسم افتتاحیه هیچ اصراری برای گزینش صورت های پرداخت شده نداشت
لندن ، صورت مردمش رو همانطور که هستند نمایش داد بدون خجالت از فیزیک ظاهری ِ بچه های معلولش یا چاقی و نافرم بودن اندام و صورت بعضی از بازیگرهاش
آن ها برای خوشایند ِ چشم مردم دنیا چیزی رو از واقعیت ظاهری خودشون سانسور نکردند
ملکه کسی بود مثل بقیه که می شد به اندازه ی جیمز باند و مستر بین سرگرم کننده و خنده دار باشه و باهش شوخی کرد. 

می دونین،
انگلستان سرزمینی ست قابل تامل .
از ادبیات عارفانه اش تا سیاست حسابگرانه ش
از موسیقی خلاقش تا فوتبال جذاب باشگاهیش
از پینک فلوید عاصیش تا دیوید بکهام تاجرش
از خاندان سلطنتی اش تا حزب کارگرش
از ملکه که صورتی شده است برای نمایش تاریخ و آداب و رسوم این سرزمین تا تاچر که منافع ملی رو سخت و آهنین محافظت کرد.
از فیلسوف کافر کیشی که همواره حافظ ارزش های انسانی بود، راسل تا
توماس مور خدا باور ، مردی برای همه ی فصول که هیچگاه بر سر عقیده اش معامله نکرد !
از چرچیل تا کاترین اشتون!

سرزمینی که راز غناش در تضادهاش و حفظ آنها نهفته است!
و تیم ملی انگلستان برای من چکیده همه ی این تضادها و توازن است!

پرچمی که البته می دونم محبوب خیلی ها نیست اما برای من جالب و قابل توجه است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر