جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۳ تیر ۲, دوشنبه

گدا علیشاه



رمان نویسی در ایران سابقه طولانی ندارد.  بخش رمان ادبیات فارسی نه چندان کهن است و نه چندان فربه با این حال در لابه لای قفسه های همین کتابخانه جوان و لاغر اندام،  شاهکارهایی هم وزن رمان های بزرگ جهان وجود دارد که اما به دلایل مختلف از جمله مهجور ماندن زبان و فرهنگ جامعه امروز ایران در میان جنجال های سیاسی ، کمتر فرصتی برای جهانی شدن یافته اند.

نبوغ  رمان نویس در شناخت و درک عمیق جامعه خود است و هنر او در انتقال این شناخت به خودآگاه خواننده خود. به سادگی و جذابیت.
 سادگی و جذابیت قصه!
روان و آشنا

آشنایی که آرام و مطبوع به ناخودآگاه خواننده راه پیدا می کند، او را همراه خود می سازد و در انتها خواننده را به سطحی غنی تر از آگاهی نسبت به جامعه انسانی ارتقا می دهد.
کاری که شهرنوش پارسی پور به  روانی، زیبایی و  پیراستگی در رمان های خود انجام می دهد . قصه های او آشنا هستند.
احساس آشنایی با فضاها و شخصیت ها در رمان های او کیفیتی ست که از شناخت عمیق او از جامعه پیرامونش حاصل شده است با توجه بسیار و حتی وسواس گونه به جزئیاتی که او را موجز و پیراسته می کند.  جزئیاتی که کمتر به دام اضافه گویی فرو می افتند. جزئیاتی چون انتخاب نام شخصیت ها. 

پارسی پور نام شخصیت هایش را با صرف توجه ، دقت و گاه خلاقیت بسیاری انتخاب می کند.  این قدرت پارسی پور در همه آثار او به ویژه رمان «طوبی و معنای شب»  از همان عنوان رمان جلوه پیدا می کند.
شخصیت هایی چون طوبی ، مونس ، اسماعیل ، لیلا و ... جملگی نام هایی بس با مسما و متناسب دارند اما اوج هنر پارسی پور و بلکه خلاقیت او در نامگذاری شخصیت «گداعلیشاه» است. شخصیتی که پارسی پور در مقام نویسنده ما را همراه با خود، با احتیاط، به او نزدیک می کند. جلوه هایی از شخصیت پر رمز و راز او  را پا به پا و هم عرض خواننده خود مورد مشاهده و توصیف قرار می دهد و نهایتا  بدون آنکه به دام قضاوتی سطحی و شخصی فروافتاد خود و خواننده را همراه با طوبی از او دور می کند چرا که  گداعلیشاه در جهانی جدا افتاده و غیر قابل پیوند با ملزومات دنیای امروز می زید. 

گداعلیشاه شاید صاحب کراماتی باشد. پارسی پور آن را انکار نمی کند اما این کرامات در انزوای جهانی غیرقابل پیوند با الزامات جهان امروز، ایزوله مانده اند. از این روست که گداعلیشاه نمی تواند پاسخی ماندگار و روزمره برای طوبی و در نتیجه خواننده امروزی او باشد.
گداعلیشاه شخصیتی ست که گرچه در فرع داستان است اما پارسی پور در نامگذاری این شخصیت  خلاقیت و ایجازی قابل تحسین را از خود بروز می دهد.
نامی که چکیده ای ست از مذهب ایرانی.
گداعلیشاه ثمره ایست از عرفان مذهب زده ایرانی و نام او به ایجاز تمام چکیده ایست از آن . چکیده عرفان مذهبی ایرانی در سه کلمه:

گدا،
علی،
شاه!

عرفانی که بر پایه اصل طلب استوار است، گدایی!
و گدایی که  سودای بی نیازی دارد، شاهی!
و در این میانه نام علی البته فصل مشترک عرفان ایرانی ست با شریعت اسلامی که گرچه با زور به این سرزمین وارد شد اما روحیه سازگار، مصلحت اندیش و در عین حال استقلال طلب ایرانی ، آئین مهر و طلب خود را در قالبی جدید و با نام های جدید سازگار کرد و باقی!

گداعلیشاه!





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر