جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۴ بهمن ۴, یکشنبه

زنی که در انتظار مرگ بود اما هرگز نمرد!

فردا ویرجی به دنیا میاد و برای همیشه زنده می مونه!
شاید در اون مشقت ِ تکراری ِ زندگی گاهی با یکی از اون جرقه های مبهم  و مه آلود در جان که با انقباض قلب همراهن،
با یکی از اون  پالس های رمزآلود که می تونن از زمان و مکان گذر کنن، یادش می اومده  که  زنی در زمانی دیگه به زبانی دیگه چه دیوانه وار، شیفته اش شده!
فردا روز خوبیه ...
http://sabasaad7.blogspot.fr/2015/01/blog-post_99.html?spref=fb

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر