جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۵ بهمن ۱۶, شنبه

وقت خواندن

الان وقت وقتشه که این کتاب نه دوباره که چندین باره خونده باشه ... شاهکار از همون تیتر شروع می شه ... « ابتذال شر»
چقدر یک نگاه می تونه عمیق و رها از کلیشه ها و پیش فرض ها باشه.
چقدر یک نگاه می تونه در عین تفکرآمیز بودن با احساس و انسانی و زیبا باشه.
اصلن انگار کیفیتی ، کمالی در نگاه هست که عقل و احساس درهم آمیخته با هم به بالندگی می رسن . 
انگار سی سال اخیر در سراسر دنیا هر روزش و هر خبرش  آزمایشگاهی عملی بود برای فهم و درک این کتاب.
از آن تندروی های کور و جنایت خیز اوایل انقلاب ایران بگیر تا بهار عربی که هنوز به روز اول بهار دموکراسی هم نرسیده به زمهریر تندرویها افتاد و آشوب و ویرانی.
 از کشتی شکسته سوسیالیست های اروپایی با آن پرچم دورورو موذی حقوق بشرشون که پاره پاره شده تا این منجی جدید آمریکایی با اون شعار بزرگیش و این کارهای لودگیش.
تکان دهنده اینکه شر از تک تک افراد  شروع می شه ... تمامیت خواهی از تک تک آدم ها ... از فکر ... از فکرهایی که تفکر آمیز نیست .
 « فکر کردن به خودی خود امریست بسیار خطرناک ، اما حتی خطرناک تر از آن فکر کردن بدون خودانتقادگری ست »
تفکر از به پرسش کشیدن افکار ِ خود شروع می شه .... از  یافتن پیش فرض هایی که در عمق ذهن تبدیل به بدیهیات شدن و ازش بی خبریم.
شاهکار از تیتر شروع می شه .
تمامیت خواهی و ابتذال شر
« شر هرگز رادیکال نیست ، شر فقط تندرو ست.
 خیر ، رادیکال است و عمیق »


۳ نظر:

  1. با این توضیحات خوندنش برام یک ضرورت شد. نویسنده ش رو میشناسم اما امیدوارم ترجمه ش رو بتونم پبدا کنم.عنوان کتاب به فارسی چی میشه؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خوشحالم .... آدم هایی هستن که بدون حضورشون ، شیفته شون می شیم . هانا آرنت برای من یکی از اونها ست .
      کارهاش بیشتر متمرکز روی همین ریشه فکر ، خیر و شر و تمامیت خواهی ست با نگاهی کاملا فلسفی از نوع آلمانی.
      آنچه فلسفه آلمان رو متمایز و برجسته می کنه و شاید برای خواننده ایرانی بسیار آشنا و مطبوع، همین نگاه ریشه ای و ذاتی ست.
      توجه به ریشه مفاهیم و پدیده ها.
      مشهورترین اثرش همینه « ابتذال شر » هست و تا جایی که می دونم به فارسی ترجمه شده.
      روی اینترنت هم البته منابع زیادی ازش به زبان فارسی هست.
      اگر علاقمند شدید نامه های هایدگر به هانا آرنت رو هم پیشنهاد می کنم.
      یک رابطه عمیق ، لطیف و نادر بین این دو فیلسوف بزرگ قرن وجود داشته که البته در نکته بینی و لطافت طبع فیلسوفی چون هایدگر به زیبایی به ساحت واژه هبوط کرده است.
      به قول سعدی جان ، ممد حیات است و مفرح ذات :)

      حذف