جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۵ دی ۲۱, سه‌شنبه

نیم تنه درخت

چند روزیه که فکر ساختن یه آباژور با تنه درخت افتاده به جونم. 
اما تنه درختی که می خوام رو پیدا نمی کنم.
امروز رفته بودم ابزار فروشی یه خورده خرت و پرت بخرم.
 تو قسمت اره برقی ها یهو چشم افتاد به یه عالمه نیم تنه ها و شاخه های درخت که اره ها رو روشون چیده بودن.
درست همون چیزی که من تو سرم دارم.
 رفتم با وسواس نیم تنه درختی رو که می خواستم از میون بقیه کشیدم بیرون اما هر چی نگاه کردم روش بارکد قیمت نزده بود.
از یکی از کارمندها پرسیدم:
ببخشید اینا برچسب قیمتشون کجاست؟
آقاهه :
نگاه نگام کرد و گفت:
خانم متاسفانه هر چی که درداخل  فروشگاه وجود داره  برای فروش نیست اینا جزو دکوراسیون فروشگاه ست !
حالم گرفته شد.
راستش بیشتر برای اینکه چطور نیم تنه ای رو که به اون زحمت کشیده بودم بیرون بذارم سرجاش.
نیم تنه رو دادم دسته آقاهه و فلنگ رو بستم.
 آخرش باس اره ام رو بردارم و بزنم به جنگل برای یه نیم تنه.
الان دنیا برای من شده به شکل نیم تنه درخت .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر