جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۵ دی ۲۸, سه‌شنبه

« احمق سالاری »

دیشب روی آرته یه فیلم گذاشت به نام
« احمق سالاری».
ساخته میک جادج. محصول فاکس قرن بیستم ، سال 2006.
 این فیلم ظاهرا در پخش عمومی دچار مشکل می شه و جز سینماهای معدودی در آمریکا اون رو پخش نمی کنن.
دیدنش رو به همه دوستان توصیه می کنم .
فوق العاده خنده دار ، هشدار دهنده و به طور غریبی آشنا!
با اینکه فیلم در سال 20066 ساخته شده و در ژانر تخیلی - کمدی هست ، آدم حیرت می کنه از آشنا بودن شخصیت ها با خبرهای این روزها.
به طور ویژه انتخابات ریاست جمهوری اخیر آمریکا با اون همه دلقک بازی.
 هشدار این فیلم نه تنها آمریکا بلکه همه ی دنیا رو در بر می گیره چراکه همه ی جوامع امروز کم و بیش متاثر از این فرهنگ هستند.
 فرهنگی که چه بخواهیم و چه نخواهیم ضریب تاثیر گذاری بالایی بر همه ما دارد.

ارتش آمریکا در یک آزمایش سری دو نفر رو می فرسته به 500 سال آینده تا ببینن جامعه آمریکا چی شده.

اولین صحنه رویارویی «جو» ، قهرمان مرد، فوق العاده است .
پنجره اتاق رو باز میکنه و با خیابان هایی پوشیده از کوه های آشغال روبه رو می شه.
در این جامعه دیگه اثر چندانی از کتاب و کلمه نیست.
همه چیز با آیکون و شکلک رد و بدل می شه.
کتاب ها تبدیل شدن به کتاب های مصور،
 فیلمها دیگه قصه ندارن، تصاویر پراکنده و بی معنی هستن از برهنگی که همه تو سینما می شینن پاش و باهش کیف می کنن.
کارت هویت آدم ها تبدیل شده به بارکدهایی که روی مچ دستشون حک می شه.
زبان محاوره ، جویده جویده و لاتی شده.
به جای آب همه جا یه نوشیدنی سبز ِ انرژی زا مصرف می شه.
حتی برای آبیاری مزرعه ها.
آب فقط برای سیفون توالت استفاده می شه.
مردم یا چاق هستن یا عضلانی.
کارشون خوردن فست فود مقابل مونیتورهاشون و بازی با کامپیوترهاشون شده.
خشونت و اسلحه بخشی از زندگی روزمره شده که همه باهش کیف می کنن و سرگرم می شن.
آدم ها ی این جامعه سه ارزش اصلی دارن:
سکس، پول و خوردن.
 آی کیو آدم ها به شدت کاهش پیدا کرده به طوریکه «جو» بین اونها یک نابغه ی خارق العاده است که بنا به تقاضای رئیس جمهور از بازگشت به گذشته و دنیای خودش صرفنظر می کنه تا به این جامعه خنگ در حل مشکلاتشون کمک کنه.
و این قسمت جالب فیلم برای من بود.
با اینکه آدم های این جامعه خنگ و خشن هستن اما خشونتشون از روی خنگی هست و نه از روی رذالت.
می زنن خودشون و بقیه رو داغون می کنن و هی می خندن و کیف می کنن!
 ما رو هم می خندونن و البته نگران می کنن.
آیا آمریکا اگه ترمز دست ِ ماشین ابله سازیش رو نکشه ، دیر یا زود نه تنها خودش بلکه بقیه دنیا هم به چنین روزی می افته؟
ماشینی که سه موتور داره:
سکس، پول، خوردن.
شاید هم افتاده .
 آشنا بودن شخصیت های تخیلی فیلم با خبرهای این روزها ، نه تنها در آمریکا بلکه در همه جا، می تونه شاهدی باشه بر این اتفاق ناگوار.
دیدنش رو از دست ندین.
 خنده رو تضمین می کنم با چاشنی حیرت و نگرانی.

۳ نظر:

  1. "خشونتشون از روی خنگی هست" من فکر میکنم در حالت کلی همینه. خشونت از نوعی بی خردی و عدم درک هم نوع میاد. جنگ بر سر منفعت بیشتره که این هم در ظاهر رنگ عافیت طلبی داره اما در بطن موضوع که دقیق میشی می بینی با معیارهای اخلاق و انسانیت فاصله داره. مرسی از معرفی فیلم :)

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خواهش می کنم.
      یه اصلاح کوچک هم در متن کردم.
      اینکه آشنا بودن این فیلم فقط محدود به آمریکا نیست، مربوط به همه جا ست.
      فرهنگ آمریکایی دارای ضریب تاثیر بالایی هست و همه جوامع رو کم و بیش متاثر کرده و می کنه. همه جا رشد ِ این سه محور مشاهده می شه. سکس ، پول، خوردن.
      بنابراین فیلم گرچه در آمریکا می گذره اما می تونه در مورد همه جوامع باشه.

      حذف
  2. موافقم. در حال حاضر فرهنگ غالب نوعی پاپ کالچر شدیدن مصرف گراست که این سه مورد رو در بر میگیره. می دونی صحبت بر سر امریکا جدن همیشه برام سخت بود. انتقاد های اساسی بهش دارم اما هرگز هم دوست ندارم به واسطه این انتقاد ها در دسته اونهایی قرار بگیرم که ضد آمریکا و فرهنگش هستند و آرزوی پایین کشیده شدنش رو دارند. معتقدم آمریکا در عین اینکه در جاهای مضر بوده و مخرب در جاهایی دیگه شدیدن زندگی بخش بوده و به تعبیری رنگ های تازه ای به پالت زندگی آدمی اضافه کرده. این کار رو خیلی سخت میکنه مخصوصن وقتی وجه جا افتاده غالب روشنفکری یا شبه روشنفکری در ایران معمولن هنوز از چپ وام میگیره و در چنین محافلی این چنین بحثی انرژِی زیاد میگیره. فکر کنم از بحث این پست خیلی پرت شدم!

    پاسخحذف