جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۵ دی ۲۴, جمعه

شهوت ِ شاهکار بودن!

حدیث لحظه:
 آدمیزاد تو زندگیش دو دوره ی ناز و نازنین داره که عینهو نارنجک مشدی، نون خامه ای، شیرین و خوردنی می شه البته فقط برای چند ساعت بعدش تحمل همون ناز و نازنین ها هم سخت می شه.
یکی بچگی ، دومی پیری .
بقیه دوره های عمرش هم یا سوهان جون خودشه یا بقیه .
نوجوانیش زیر فشار هورمون هاش ، جوونیش زیر فشار شهواتش  ، میان سالیش هم که از همه وحشتناک تر. زیر سیطره فشار شهوت حرف زدن و شمردن شاهکارهاش.
شان نزول:
 فرار از دست دوستی که یک ریز لیست شاهکارهای منحصر به فرد زندگیش رو بار گوش ما کرد .... آآآآخ از این بیماری ِ شهوت ِ شاهکار بودن ... از این شهوت گفتن از خود و یگانه بودن.
از من بپرسین می گم :
حالا که شهوت حرف زدن دست از سرمون برنمی داره شاهکار کنیم و یه بار هم از اشتباهات مون  واس هم بگیم بلکه راهنمایی باشه برای همدیگر .... شاهکارامون رو فقط یه بار بگیم لطفا نه هزار بار ... بعد از صد بار آفرین و احسنت گفتن دفعه بعد دیگه می زنم تو سرت بخوای همون حرف ها رو تکرار کنی.

۱ نظر:

  1. "بعد از صد بار آفرین و احسنت گفتن دفعه بعد دیگه می زنم تو سرت بخوای همون حرف ها رو تکرار کنی" :)))))) یعنی معرکه بود!!!!

    پاسخحذف