جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۳ مهر ۲۱, دوشنبه

این داروی ِ انرژی زای ِ خطرناک!

باید روی اوتانازی - مرگ خوب - تمرکز کنم و تحقیق اما ذهنم ناگهان به دامی دیگر افتاد. میل به تائید و تحسین شدن.
این داروی ِ انرژی زای ِ خطرناک  ... در خطر مداوم اور دوز شدن .
به راه رفتن روی تیغ می ماند ... سویی مغاک ذهن و فرو افتادن در خود، سویی مغاک معبدهای عظیم توخالی ... و در این میانه معصویت ِ بی تابی که فقط سودای سرک کشیدن به هر بیراهه تاریکی دارد. 
تاریک ترین دخمه ها، وحشت انگیزترین بیراهه های متروکه.
و صدایی که آرام زمزمه می کند:
به مهربانی و صمیمیت شما در این دیوانگی دیدن بیش از تائید و تحسین شدن نیازمندم.
 این دارو را از من دور کنید ای بزرگواران
!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر