جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۳ بهمن ۲, پنجشنبه

فیس بوک به مثابه چاه حضرت علی


زیاد شنیده می شه که در فیس بوک نمی شه صورت واقعی آدم ها رو دید.
زیاد شنیده می شه که خیلی ها در فیس بوک چهره واقعی خودشون رو پشت ماسک های
«تر» پنهان می کنن. مثلا
:
ماسک خوشگل تر بودن، روشنفکر تر بودن، مودب تر بودن، با شخصیت تر بودن و ...
اما به نظر من اتفاقا همه این ها نشان دهنده صورت واقعی ما ست.
وقتی می خوایم خوشگل تر دیده بشیم در واقع داریم لایه عمیق تری از خودمون رو آشکار می کنیم. میل به زیباتر بودن. 
وقتی می خوایم با شخصیت تر دیده بشیم در واقع داریم لایه عمیق تری از ارزش های درونیمون رو آشکار می کنیم. ارزش با شخصیت بودن در عمق وجودمون.
هر چند که در واقعیت روزمره زندگی از فقدان یا کمبودش آزرده ایم. 

به گمان من این صفحه کوچک آبی برای بسیاری از ما ناخودآگاه شده است محرم عمیق ترین اسرار درونی ما. 
جایی برای خلوت ترین، تنهاترین، عاصی ترین، کلافه کننده ترین، متفکرانه ترین لحظاتمون. 
جایی برای بلند فکر کردن، بلند احساس کردن، بلند عاشق بودن، بلند عصبانی بودن، بلند آرزومند بودن. 
و از حس شنیده شدن، همراه شدن و بازتاب شدن این لحظات در دیگری خرسند شدن. 
حتی از سکوتش هم تاثیر می گیریم و به معرفتی از دیگری در نسبیت با خودمون می رسیم. 
«آه اونها این فکر من رو دوست ندارن!»
«آه او دیگری رو می خونه اما من رو نه!»
«آه اونها حتی نگاهی هم به من نمی کنن!»
و همه ی این جاذبه ی آبی مجازی برای افشا کردن خودمون بر اساس تامین امکانی برای برآوردن نیازی بنیادی در آدمیزاد ..... نیاز به انعکاس در دیگری و در خودمون .... لایک، کامنت، پروفایل. 

ما در فیس بوک عمیق ترین نیازها و لایه های درونی خودمون رو افشا می کنیم. حتی قبل از دیگری برای خودمون.
ممکنه در بیرون از فیس، در زندگی روزمره آدمی باشیم به ظاهر خجالتی، منزوی، کم حرف و درست برعکس در فیس آدمی باشیم اجتماعی، خلاق، شوخ و حتی پر حرف.
ممکنه در بیرون از فیس در زندگی روزمره آدمی باشیم به ظاهر اجتماعی، اندیشمند، موفق و درست برعکس در اون لحظات عمیق تنهایی با عصبانیتی که داره درمون زبانه می کشه مقابل فیس بنشینیم و ناغافل در لابه لای پست ها و کامنت ها مون محتوی درونیمون رو از زیر زرق و برق عناوینی که به خود آویزون کردیم بیرون بریزیم.

فیس درست مثل چاهی ست برای سر فرو کردن و حرف زدن از پنهان ترین لایه های درنمون در تنهاترین لحظاتمون با این تفاوت که انعکاس صدامون رو دیگران زیادی هم می شنوند. از این وجه چاه حضرت علی انتخاب مصلحت جویانه تری بوده است.
هر چند که می تواند ابزار خودشناسی درخوری نیز باشد اگر حوصله ای برای تامل در صفحه و پروفایل خود هم باشد.
**********************
پی نوشت:
مصداقی از انعکاس صورت درونی رو می توان در گفتگوی فیس بوکی آقای پویا ایمانی و خانم مینا خانی در روزهای اخیر دید.
جایی که جناب فیلسوف دان - آقای ایمانی- زیر فشار عصبانیتی فوران کرده در تنهایی به قدر یک لات چاله میدانی هم نمی تواند رعایت شان فلسفه را کند. 
فلسفه سه ساحت دارد:
1. فلسفه خوانی
2. فلسفه دانی
3.  فلسفه ورزی
فلسفه خوانی البته سطحی ترین ساحت فلسفه است که از هر کسی بر می آید. شاید در ظاهرو عنوان جناب ایمانی فیلسوف خوان تر به نظر برسد اما از آن گفتگوی فیس بوکی آشکار می شود که خانم مینا خانی البته فیلسوف ورز تر از ایشان هستند  چرا که شالوده فلسفه عقل است و وقار
بارزترین ویژگی عقل.
خانم میناخانی روی صفحشون یازده عکس از این گفتگو رو منتشر کردن . من آخرین عکس
رو اینجا می ذارم. می تونید برای جزئیات بیشتر به صفحشون برید.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر