جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۴ آبان ۱۹, سه‌شنبه

ایرانی ها به چه کاری مشغولند؟

یکی پرسید:
ایرانی ها به چه کاری مشغولند؟
ندا آمد:
به کارِ مهم و خطیر ِ «بهشون برخوردن»!
دیدم بیراه نمی گه.
این بهمون برخوردن از قوم و خویش و در و همسایه گرفته تا صنف های شغلی و گروه های قومی.
رسوخ کرده تو رگ و ریشه مون.
یارو بهش بر می خوره چرا همسایه اول سلام نکرد.
حاج خانم کم توقعیش می شه چرا عروسش به اندازه کافی عزت و تعارفش نکرد.
آق داماد بهش بر می خوره چرا برادرهای عروس خانم جلو پاش پا نشدن.
آقای مهندس بهش بر می خوره چرا یارو به اسم صداش زد نه با عنوانش.
و ....
اصلا انگار برای هیچ چیز بیشتر از ناراحت شدن و کم توقعی و بهمون برخوردن آماده نیستیم.
یارو فیلم می سازه یکی از شخصیت های توش پرستاره، صنف پرستارها بهشون بر می خوره که آدم بده ی تو فیلم پرستار بوده و تظاهرات می کنن. (فیلم شوکران)
یارو فیلم کمدی می سازه یکی از شخصیت ها دکتره ، دکترهای مملکت بهشون بر می خوره که چرا به دکترها توهین شد. (مهران مدیری)
سریالی که چند میلیلرد هزینه ساختش شده وسط کار، پخشش متوقف می شه چون یه عده بهشون بر خورده آدم بده آخر اسم فامیلش بختیاریه.
برنامه ی بیمزه ی فیتیله که از بنیاد طنزهاش همیشه لوس بوده به لهجه ترکی یکی از همون لوس بازیهای همیشگیش رو اجرا می کنه بر می خوره به کل قوم آذری.
اگه انتقادی به این برنامه باشه، که هست، قبل از همه چیز به بی مایه بودن طنزها و اجراهای لوسشونه که پیش از این هم بوده.
نقد به طنزشون وارده، خیلی پیش از این که اون جوک لوس رو به لهجه ترکی اجرا کنن.
نقد به این وارده که جوک تو ایران تبدیل شده به جفنگ.
وجه لطیف و ظریف ِ لطیفه و نکته سنجیش رو از دست داده.
چنانکه ما ظرافت فرهنگی مون رو از دست دادیم.
لباس رو که از تن یکی بدزدی بعد آسون تن می ده به هر خشتک ِ پاره ای.
سی ساله هر روز به بهانه طبیعی ترین امور ِ زندگی فردی هی زدن تو سرمون و خوار و خفیف مون کردن .
کوتاه بودن آستین و بلند بودن مو و تنگ بودن لباس و گشاد بودن خنده و شاد بودن تو عروسی و ....
تو خیابون، جلو چشم همه چنان خوار و خفیف مون کردن و می کنن که از زندگی بیزار شدیم.
حق ِ خودت بودن رو ازت گرفتن.
اما خوب زورمون نمی رسه بگیم:
« آقا جون، جون مادرت کوتاه بیا. بهشتت مال خودت.
من دوست دارم اینجوری باشم.»
و چون زورمون تنهایی به اونی که زور داره نمی رسه، هی معطل عده کشی هستیم.
خودمون علیه خودمون.
معطل این هستیم بهمون بربخوره و «ما» رو «من» و «تو» کنیم.
شیپور هم که به لطف فیس و اینترنت تو دست همون «من» و «تو» ها و بی بی کلثوم ننه ها و «توانا» هایی که نونشون رو با همین دار دار بازیهای «فارس» و «ترک» و «کرد» و «عرب» در میارن.
مسئله طنزه .... نقد بر طنز این جامعه وارده که خیلی وقته شده جفنگ.
از جفنگ های جنسی که به اسم جوک، خودمون برای خودمون می سازیم تا لوس بازیهایی که خیلی وقته تلویزیون برای پر کردن ساعت های بی ثمرش داره به خوردمون می ده اما عین خیالمون نیست.
فقط منتظریم بهمون بر بخوره تا باز هم مهمترین نکته رو در عجیب ترین چیزی که می تونه به ذهن برسه دوباره فراموش کنیم و باز بیفتیم به جون هم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر