جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۴ آذر ۸, یکشنبه

مشقت های غیر قابل شر شدن ِ تن!

دوستی دلگیر شده بود چرا جواب مسیجش رو ندادم.
موندم چطوری براش توضیح بدم از این دوره های فرسودگی ِ تن که گاه به گاه عارض می شه.
چون گردابی از بی اشتهایی و ضعف.
بی اشتهایی، ضعف رو تشدید می کنه و ضعف بی اشتهایی رو.
به جایی می رسه که برای تکون خوردن به معجزه ای احتیاج هست.
چهل و هشت ساعت رو به قبله، دراز به دراز، تنها پیوندم با جهان مادی موسیقی بود و سیگار و آب پرتغال.
موسیقیش رو روی فیس می ذاشتم و می دیدید،
ضعف و بی اشتهایی البته و خوشبختانه قابلیت اشتراک نداشت.
خوبه به یاد داشته باشیم که در جهان مجازی ِ فیس و ای میل و وایبر و ...  فقط وجه ذهنی ما قابل اشتراکه.
اون هم وجهی از ذهن که گاهی متاثر از همون تن ِ بینوا خیلی متمرکز و پیراسته نیست .
بر ما ببخشید که :
انسان مشقت تن است.
و تن بینوای ما مثل یک موج سینوسی بین بیش فعالی و رکود در نوسان!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر