جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۴, جمعه

در ستایش بابا کرم

شنیدم اولین کسی که رقص بابا کرم رو ابداع کرد، جمیله بوده.
تو یک کاباره میون کلاه مخملی ها و داش آکل ها.
نمی دونم اما مبدعش هر کی باشه برای من نکته ای هنری در خودش داره.
برای دریافت این نکته هنری لازمه ابتدا به دو کیفیت اصلی در اثر هنری توجه کنیم :
(یادآوری می کنم این ها نظرات شخصی من هستن)
1. خلاقیت :
خلاقیت دامنه گسترده ای رو در بر می گیره .
گاهی می تونه فقط تغییر زاویه نگاه به یک پدیده باشه یا یک ساختارشکنی ساده.
مثال: در رقص بابا کرم ، زن ها لباس مردانه ی کلاه مخملی می پوشن.
لباسی کاملا مردانه که اصلن وجه مشخصش همین مردانه بودنه. اینجا ما یه ساختار شکنی داریم. ساختار شکنی که در عین بامزه بودن تضادی شدید رو عینی می کنه.
تضادی که در بطن ِ فرهنگ ِ کلاه مخملی بین مرد وزن وجود داره .
یادآوری:
لطفا فراموش نکنین که الان داریم ازهنر حرف میزنیم نه نقد اجتماعی ِ فرهنگ کلاه مخملی.
این دو موضوع رو نباید با هم قاطی کرد.
هنر همون میوه جادویی هست که در هر زمین و بستری می تونه محصول بده.
میوه هنر، نه به زمین بلکه به کشاورز بستگی داره.
و اتفاقا این قابلیت کشاورز رونشون می ده ... هنرش رو، کشاورزی که بتونه در کویر هم محصولی کشت کنه!
برگردیم به تضاد.
تضاد جنسی بین زن ومرد در فرهنگ کلاه مخملی، با ساختار شکنی در پوششش، به زن رقصنده امکانی به القوه رو می ده برای برجسته تر، عینی تر وملموس تر کردن تفاوت ها و تضاد ها.
و این یعنی خلق یک امکان ...فرصت.
2. پرذاخت : در اثر هنری پرداخت روی جزئیات نقش تعیین کننده ای در جذابیت مخصول داره.
این پرداخت البته می تونه پیرایشی(کاهنده) یا آرایشی (افزاینده) باشه.
اضافه شدن کلاه و شال به پوشش رقصنده در واقع امکانی از طیف حرکتی جدید رو به زن رقصنده می ده.
امکانی که بازهم با نوعی تضاد جنسی همراه هست در نتیجه مخصول رو در عین عینی شدن بامزه می کنه.
عشوه و ناز با کلاه و شال مردانه.
می دونین،
فارغ از نقد ِ اجتماعی فرهنگ کلاه مخملی نکته ای که برای من جالبه ، انعطاف پذیری و بی نهایت بودن ِ نگاه ِ هنری هست.
نگاهی که با هیچ خط کشی نمی شه محدود و مهارش کرد.
من به هنر مبتذل باور ندارم.
هنر یا ماندگاره و یا تاریخ مصرف داره.
همین .... نه بیشتر و نه کمتر.
برای تعیین ضریب ماندگاری یا انقضاش هم هیچ خط کش و معیاری وجود نداره جز تقاضا و علاقه ی مردم.
بابا کرم نمونه خوبی برای این موضوع هست.
رقصی که برای خیلی از خط کش به دست های معتقد به تعالی و ابتذال به سادگی در طبقه هنر مبتذل قرار می گیره.
اسمش رو هر چی بذاریم واقعیت اینه که این رقص مونده ... در بطن مردم هم باقی مونده.
ببخشید اما دوست دارم تکرار کنم:
میوه هنر، نه به زمین بلکه به کشاورز بستگی داره.
و اتفاقا اون کشاورزی که بتونه در کویر هم محصولی کشت کنه در خور تحسین بیشتری هست و نه تحقیر.
جمیله برای من یکی از همون کشاورزهایی هست که از دل کویر میوه بیرون کشید.
رقص بابا کرم.
راستی چقدر اون لباس ها به زن ها میاد ... مگه نه؟ smile emoticon
*****************************
رقصی که گذاشتم از نسل امروز هست .... برای یادآوری ِ میزان ماندگاری ِ بابا کرم.
از جمیله تا امروز.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر