جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۵ آذر ۲۰, شنبه

ترمز دست خریت!

زمین گیر شدم ... مریض و خونه نشین.
کلیه هام درد می کنه ... خیکم رو بستم به چای نعناع و آب جعفری و لیمو.
گمونم همش از سیگار سگ مصبه ... از دیشب افتادم رو اینترنت در جستجوی درد و درمان.
گمونم به سیگار سگ مصب بر می گرده ... همه جا نوشته سیگار کلیه ها رو از بین می بره.
این اواخر دیگه خیلی خرکی و بی کله می کشیدم.
باید این درد می اومد تا ترمز دست خریتم کشیده بشه.
همش یاد بابام می افتم.
من هرگز جلو پدرم سیگار نکشیدم.
پدرم از سیگار بیزاره .
این دفعه که رفته بودم مشهد برای کشیدن سیگار هی می رفتم طبقه پایین ... دور از چشم پدر.
یه روز صبح از طبقه پایین رفتم طبقه بالا پیش پدر .
بابام قبل از رفتن سر کار بهم گفت ( با لهجه مشهدی):
بابا جان
از آدم های نادون دوری کن ... علامت آدم های نادون می دونی چیه؟
ای کسایی که ضد خودشان عمل مُکنن ... بند خودشا نیستن ... مثلا ای آدمهایی که سیگار مکشن ... دست هر کی سیگار دیدی بدون آدم خر و نادونیه ... چرا؟ ... چون ضد خودش عمل مکنه.
آقا، ما رو بگی . سرخ و سفید شده بودیم و لام تا کام حرف نمی زدیم مبادا دهنمون بوی سیگار بده .
فقط سر می جونبوندم و زیر لب می گفتم :
بله بله قربان ... درست می فرمایید.
اما خوب بعضی وقتا بعضی از آدما از خریتشون خلاصی پیدا نمی کنن الا به درد.
پس :
خوشا درد!  :)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر