یه نشریه فیس بوکی فارسی هست، به نام بورژوا، که
من مشترکش بودم و حتی چندتا از ترجمه هاشون رو هم لینک دادم.
ترجمه ها شون در باب لیبرالیسم برای من ارزش شناختی داشت... شناخت زیربنای فکری لیبرالیسم و سرمایه داری.
اما مدتیه به طور کاملا عامیانه، سخیف و زردی تبلیغ جامعه مصرفی و سرمایه داری افسارگسیخته می کنه.
یه پست سخیف و درپیتی گذاشته بود که :
مصرف تولید بنجل داخلی فضیلت نیست.
کامنت کنایه آمیز گذاشتم که :
بله، فضیلت در لاکچری و فرهنگ مصرفی و تن لشی ست.
بعد طرف اومد پاسخ داد همه می دونیم کیا مازراتی سوار می شن و کیا پیکان و پراید.
نوشتم . آفرین به این استدلال.
به جای اینکه یقه فرهنگ مصرفی و مازراتی سواره رو بگیری می زنی زیر لنگ تولید داخلی . به جای اینکه دنبال بالا بردن کیفیت تولید داخلی باشین میاین کلن تولید رو نفی و مصرف رو راه حل عنوان می کنین.
ای مردم بدانید و آگاه باشید که شما نه توان و نه لیاقت تولید دارید.
مصرفی و لاکچری و غرب گدا باشید، خواهید درخشید.
یهو یارو اومد گیر داد به اینکه شرم و حیا کن تو نانت زندگی می کنی و به من کارگر که بعد هشت ساعت کار تو صف اتوبوس تو تهران واستادم می گی غرب گدا!
براش نوشتم
ای بابا چرا زدی به صحرای کربلا و خیالاتت از زندگی شخصی من
برگرد سر موضوع و پاسخ گوی تناقض باش.
والله ما هم اینجا اتوبوس نمیاد در خونه دنبالمون.
گاهی تا روزی ده الی دوازده ساعت هم کار می کنیم با چغندر غاز حقوقی که دو دستی نصف بیشترش رو باس بدیم جهت خرج عطینای دولت فخیمه .
ملیت فرانسوی ندارم و گدایی ش رو هم نکردم.
حالا لطفا برگردیم سر موضوع اصلی.
هیچی طرف کلن بلاکم کرد.
یعنی به خدا حیرونم از این جماعت تو خالی که نه، دلقک.
اندازه سه تا کامنت نمی تونن به همون ادعای لیبرالیسم و کمونیسم خودشون حداقل متعهد باشن
کمونیست هامون دلقک، لیبرال هامون دلقک.
ادعا ی چیزایی می کنن که یه قرون به همون چیزا پا بند نیستن.
بورژوا که هیچ، اندازه یه خرده بورژوا هم حداقل به همون آداب و ذهنیت بورژوایی پابند نیستن ، ادعا و حرف اما سه برابر کل تاریخ اروپا و شوروی .
کمونیسم و لیبرالیسم واسشون حکمیت کلاه گیس واس مغزهای طاس شون پیدا کرده.
جالبه که هر دو سو هم وقتی دو کلمه نقدشون میکنی بهت اتهام دشمن خیالی خودشون رو می زنن.
اگه دو کلوم مخالف شون نظر بدی عینهو این سلفی های انتحاری به رگبار تکفیر و بلاک می بندنت.
طاس مغز با کلاه گیس ِ لیبرال بهتون می گه جوجه کمونیست ، اگه مخالف طاس مغز با کلاه گیس ِ کمونیست حرف بزنی میاد بهت می گه خرده بورژوا
معذرت می خوام اما هیچ جور دیگه نمی تونم تو صیف شون کنم.
طاس مغزهای تهی از توان مشاهده و استدلال،
تهی از استقلال ذهنی ... چار تا کلمه از فلسفه در شوروی و اروپا و آمریکا رو ازشون بگیری، هیچی مطلقا هیچی ازشون باقی نمی مونه.
تو سرزمین سهروردی باشی و بعد کلن دو تا کلاه بیشتر برای مغز طاست پیدا نکنی، مارکس و جان لاک.
این طاس مغزهای کلاه گیس به سر مارکس و جان لاک با دهان های گشاد و رفتارهای سرتا پا متناقض با گفتارهایشان
کسی اندازه اینا اون دو مرحوم رو در قبر نلرزونده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر