آدمیزاد به هرنگ و هرجا و هر زمان از دو دسته خارج نیست،
آنها که می بخشند ، آنها که انتقام می گیرند ـ
آنها که بر خود و پیرامون آسان می گیرند ، آنها که سخت می گیرند ـ
آنها که برای دیگری درمان درد می یابند، آنها که در دیگری علت دردهاشان را می جویند ـ
آنها که می گذارند و میگذرند ، آنها که دو دستی می چسبند و از هیچ دری جز مرگ درنمی گذرندـ
آنها که مهر می ورزند، آنها که نفرت ـ
که انسان خود خدا ست .... هو الرحمان و هو الجبار ... هو الغفار و هو المنتقم!
و بر این سرشت دوگانه هیچ تغییری نیست ... مهار هست ... قانون!
شان نزول :
بی بی دلنازک است ... تحمل صحنه های فجیع ندارد ... فیس هم که پر از صحنه های دلخراش .. بی بی دید ... غمین شد ... به منبر رفت و با بادبزن کلمه، دل نازک خود باد زد!
آنها که می بخشند ، آنها که انتقام می گیرند ـ
آنها که بر خود و پیرامون آسان می گیرند ، آنها که سخت می گیرند ـ
آنها که برای دیگری درمان درد می یابند، آنها که در دیگری علت دردهاشان را می جویند ـ
آنها که می گذارند و میگذرند ، آنها که دو دستی می چسبند و از هیچ دری جز مرگ درنمی گذرندـ
آنها که مهر می ورزند، آنها که نفرت ـ
که انسان خود خدا ست .... هو الرحمان و هو الجبار ... هو الغفار و هو المنتقم!
و بر این سرشت دوگانه هیچ تغییری نیست ... مهار هست ... قانون!
شان نزول :
بی بی دلنازک است ... تحمل صحنه های فجیع ندارد ... فیس هم که پر از صحنه های دلخراش .. بی بی دید ... غمین شد ... به منبر رفت و با بادبزن کلمه، دل نازک خود باد زد!