زبان روزمره، آینه ای ست از سطح شعور اجتماعی جامعه.
قابل تامله که در زبان روزمره ایران وقتی از رابطه جنسی حرف می زنیم در بهترین حالت از عبارت «سکس کردن» استفاده می کنیم.
عبارتی که صد در صد بر روی عمل جنسی متمرکزه.
این در حالیست که در زبان فرانسه از عبارت
Faire l'amour
و در زبان انگلیسی از عبارت
Making love
استفاده می شه .
عباراتی که متضاد با معادلش در فارسی، بر جنبه ای روانی و معنوی از رابطه جنسی متمرکزه، عشق .
می دونین،
برای من یکی تکان دهنده است که در فرهنگ ونظام مقدسی که از همه بیشتر ادعا و آرمان معنویت گرایی رو داره و مدام فرهنگ های غربی رو به مادی گرایی و تهی شدن از معنویت متهم می کنه تا این میزان خودش از مفاهیم معنوی تهی شده و به سطوح نخراشیده ی جنسیت زدگی سقوط کرده.
پی نوشت:
دوستی عبارت «عشق بازی» رو معادل با دو عبارت فوق یادآوری کرد. بر این عبارت دو نقد وارده:
1. عشق بازی کاربردش رو در زبان روزمره تا حد زیادی از دست داده و در شعر و ادبیات باقی مانده است.
2. در خود همین عبارت، واژه «بازی» مقیاسی وهمی،سطحی و غیر معنوی به مفهوم داده است .
******************************
این پست محصول گفتگو با فرنگیس و برخورداری از نکته بینی ظریف زبانی او بود
قابل تامله که در زبان روزمره ایران وقتی از رابطه جنسی حرف می زنیم در بهترین حالت از عبارت «سکس کردن» استفاده می کنیم.
عبارتی که صد در صد بر روی عمل جنسی متمرکزه.
این در حالیست که در زبان فرانسه از عبارت
Faire l'amour
و در زبان انگلیسی از عبارت
Making love
استفاده می شه .
عباراتی که متضاد با معادلش در فارسی، بر جنبه ای روانی و معنوی از رابطه جنسی متمرکزه، عشق .
می دونین،
برای من یکی تکان دهنده است که در فرهنگ ونظام مقدسی که از همه بیشتر ادعا و آرمان معنویت گرایی رو داره و مدام فرهنگ های غربی رو به مادی گرایی و تهی شدن از معنویت متهم می کنه تا این میزان خودش از مفاهیم معنوی تهی شده و به سطوح نخراشیده ی جنسیت زدگی سقوط کرده.
پی نوشت:
دوستی عبارت «عشق بازی» رو معادل با دو عبارت فوق یادآوری کرد. بر این عبارت دو نقد وارده:
1. عشق بازی کاربردش رو در زبان روزمره تا حد زیادی از دست داده و در شعر و ادبیات باقی مانده است.
2. در خود همین عبارت، واژه «بازی» مقیاسی وهمی،سطحی و غیر معنوی به مفهوم داده است .
******************************
این پست محصول گفتگو با فرنگیس و برخورداری از نکته بینی ظریف زبانی او بود