جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۲ آذر ۲۲, جمعه

هنر تبوشکن و پویایی فرهنگی



یکی از جنجالی ترین تابلوهای نقاشی، در زمان خودش، "المپیا" اثر ادوارد مانه ، Édouard Manet ، نقاش فرانسوی قرن نوزده است. "المپیا" تصویر زن روسپی است که برهنگی اش را در قبال دریافت پول پنهان کرده است. تبو شکنی مانه در این اثر نه در نمایش برهنگی بلکه در شکستن ِ بستر پاک و معصوم ِ برهنگی بود. تا پیش از او اندام برهنه ی زن در نقاشی فرانسوی کاملا متداول و مقبول بود اما فقط به عنوان سمبلی از زیبایی. سنت هنری که برای ذهن فرانسوی در آن دوره  یک ارزش ثابت و خدشه ناپذیر شده بود. زنان برهنه ی نقاشی ها مانه اما  نه موجوداتی پاک و آسمانی بلکه زنانی با نیازها و واقعیات زندگی روزمره هستند.
مانه بیننده را در برابر برهنگی برای روسپیگری و نه جلوه ای از زیبایی آفرینش قرار می دهد.
تبو شکنی که با واکنش تند محافل سنت پرست هنری فرانسه روبه رو شد.

روزی که کلیپ  سزار با تصاویر برهنه گلشیفته فراهانی در فضای مجازی پخش شد و بلافاصله مورد آماج توهین ها از یک سو و تحسین ها از سوی دیگر قرار گرفت یاد ادوارد مانه و نقاشی المپیا ی او افتادم.

برهنگی به خودی خود شاید آنقدر در فرهنگ ها مسئله ساز نیست که بستر عرضه ی آن اهمیت دارد.  در یک فرهنگ فرانسوی تصویر برهنگی در بستری اروتیک نو  بوده است و  تبو شکنی تلقی شده است در فرهنگی دیگر ایرانی تصویر برهنگی در بستری غیر جنسی  غیر قابل تصور و تازه است چرا که در اذهان قبلا برهنگی با بی بندوباری جنسی گره خورده است.

کمتر کسی به محصول هنری گلشیفته نگاهی هنری کرد در عوض اثر تبوشکن او ناگهان دستاویزی شد برای سمبل سازی دو طیف فکری. گروهی از او سمبل مبارزه های آزادیخواهانه برای زنان ساختند و گروهی دیگر از او نمادی از بی بندوباری اخلاقی و تهدیدی برای فرهنگ اصیل ایرانی.

فرهنگ یک پدیده
و ارزش  صلب و ثابت نیست بلکه متاثر از موضوعات گوناگونی ست از جمله هنر. در واقع بخش ِ مجادله انگیز ی از هنر که فرهنگ را تحت تاثیر قرار می دهد همین هنر ِ تبو شکن است، فارغ و جدا از سمبل سازی های گروه ها که گاه هوشمندانه اهداف و منافع ِ گروهی خود را با جنجال های ناشی از تبوشکنی های هنرمند گره می زنند و سمبل سازی می کنند تا به ارزش های گروهی خود محبوبیتی عام بدهند.

برای اکثر ما  درک و پذیرش اینکه هنر متاثر از فرهنگ است ظاهرا گزاره ی ساده و مقبولی است چرا که در سالهای اخیر کمتر با هنر تبو شکن روبه رو بوده ایم یا مجالی برای بروز  آن داده شده است  اما واقعیت آن است که همانقدر که هنر متاثر از فرهنگ است فرهنگ نیز با هنر دستخوش دگرگونی و پویایی ست .
هنر تبو شکن !

نگاه خشک و صلب به فرهنگ به عنوان گنجینه ای ثابت که باید سفت و سخت از آن محافظت شود در واقع نگاهی ضد فرهنگی ست چرا که عملا باعث تکرار و رکود فرهنگی می شود . هنر تبوشکن یکی از ضروریات در زنده و پویا نگهداشتن فرهنگ یک جامعه است چرا که زاویه هایی نو برای دیدن را ارائه می دهد. برهنگی غیر قدسی یا برهنگی غیر اروتیک. هر دو!


پی نوشت:
قصد من معادل قرار دادن عکس و کلیپ گلشیفته با نقاشی مانه نیست. قصد من تحسین یا نقد کار اونیز نیست. واقعیت آن است که گلشیفته فرهانی فقط بخشی از یک اثر بود. انگیزه های او برای شرکت در آن اثر مهم نیست. مهم واکنشی ست که این اثربه عنوان یک تابو شکنی در جامعه ایرانی ایجاد کرد و آینه ای شد برای بازتاب همگان!



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر