جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۲ آذر ۱۶, شنبه

تمام نگریستن!



 یکی از جذاب ترین و مباحثه برانگیزترین شخصیت های عرفانی بدون شک احمد غزالی  برادر امام محمد غزالی ست .
دو برادر با دو رویکرد کاملا متفاوت و حتی متضاد یکی با نگاهی بر محوریت خوف الهی
 - محمد عزالی- و دیگری با نگاهی بر محور نظر و جمال و عشق عینی
احمد غزالی در عرفان به سه موضوع مشهور است :
دﻓﺎع از اﺑﻠﻴﺲ، ﺟﻤﺎل ﭘﺮﺳﺘﯽ و ﻋﻼﻗﻪ ﺑﻪ ﺳﻤﺎع و  ﺷﺎهﺪ ﺑﺎزﯼ
در یکی از جالب ترین حکایت ها در مورد او در مقالات شمس می خوانيم كه منكران شيخ
)احمد غزالي) اتابك را بالاي حمام مي آورند تا از روزن بام شاهد فسق او با غلام باشد:
"
اتابك آمد، از روزن حمام نظر كرد، ديد، زود خواست كه واگردد. شيخ بانگ زد كه تركك تمام بنگر، آنگه برو... "

به نظر همه ی نکته در همین یک قید است:

تمام !  ......  تمام نگریستن!
اما چطور می شود "تمام نگریست"  وقتی خود ِ قید ِ "تمام" با قیدهای حلال و حرام
یا ارزش های  خوب و بد
یا  اخلاقی و غیر اخلاقی
یا درست و نادرست
 پیشاپیش مقید شده است در ناتمامی ؟!!!!

در جایی دیگر از حکایت های شاهد بازی احمد غزالی آمده است که:
" گروه گروه از جماعت می آمدند و از روزن نظر می کردند اما هر یک به رای بازمی گشت
.
یکی به انکار ، یکی به ایمان ، یکی به تکفیر ، یکی به تصدیق .......

و بعد خواننده می ماند با جهانی چنین تاویل پذیر ..... یکی از همان جماعت چشم بر روزن
 با آینه ای در برابرش .... احمد غزالی!

و من ناگهان باز یاد شعری از روزبهان بقلی افتادم
یکی دیگر از همین شخصیت های آینه وار ِ تاویل پذیر :

ای تو را با هر دلی رازی دگر
 هر گدا را با دَرَت آزی دگر
 صد هزاران پرده دارد عشق دوست
می کند هر پرده آوازی دگر






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر