جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۲ بهمن ۲۴, پنجشنبه

یک درد دل فوتبالی


دیشب بعد از مدتها برنامه نود را دیدم . کودک شیرازی ضجه می زد برای فجر سپاسی . طفل معصوم راست می گفت که تیم ما پول ندارد. کودک ضجه می زد برای فجر سپاسی شیراز من یاد ضجه های در دل مانده ی خودم افتاده بودم برای ابومسلم.
 
 ابومسلم و فجر سپاسی هر دو جزو تیم های تربیت کننده بازیکن بودند.
 تیم های پولدار ماحصل کار آنها را می خریدند و به خدمت می گرفتند. 

این علی دایی زمانی خیلی باغیرت بازی می کرد .
 از وقتی پای این سردارها و دزدهای سر گردنه ای مثل بابک زنجانی به زمین فوتبال یاز شد  نه غیرتی برای علی دایی  ماند و نه نایی برای تیم هایی مثل فجر سپاسی و ابومسلم .

چشم های تنگ کرده ی این مردک، بابک زنجانی،  با آن نیمچه لبخند مارمولکیش را کنار علی دایی که می بینم همه آن خاطرات خوشم از دایی و بازیهای مردانه اش تبخیر می شود می رود هوا!


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر