جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۲ اسفند ۳, شنبه

هم جنس بازی – هم جنسگرایی




آخر داستان را همین اول بگویم . خیلی ساده و سر راست:
کافر همه را به کیش خویش پندارد!

البته این که کافر – در اینجا بیمار فکری که نگاهی معیوب و تک بعدی دارد-  در مورد دیگران چه فکر کند مهم نیست. اما فاجعه بار است اگر کافر و فکرهای بیمارش در یک جامعه قدرت اجرایی پیدا کند.
فاجعه داغ و درفش و تفتیش عقاید در قرون وسطای اروپا
یا
فاجعه تکفیر و تنبیه با دار و تازیانه در ملا عام در امروز ایران.

امروز اخبار رسوایی های کشیش ها با کودکان معصوم در نهان خانه ِنمازخانه های دیرها و کلیسا ها بر کسی پوشیده نیست چنانکه شهرت حجره های حوزه های علمیه به لواط و دستمالی بچه ها و حیوانات.

یک رفتار صرفا جنسی .... تهاجمی .... غیر انسانی
چراکه مبتنی بر رضایت نیست مبتنی بر زور است. فریب .
لذت یکی به قیمت آزار دیگری ... بدون رضایت!  
و این درست هم آنجاست که جانی و قربانی معنی پیدا می کند.
بدون رضایت!

به توضیح المسائل مذهبی نگاه می کنم و حیرت می کنم از این حجم پرداخت وسواسگونه در مسائل جنسی و ارایه راه حل هایی برای توبه و تسکین وجدان های خطا کار.
وجدان های خطا کاری که بی شک در بلند مدت اعتیاد به  راه حل های سهل الوصول کفاره دادن و خرید و فروش گناه حساسیت های انسانی آنها را خام و ضعیف خواهد کرد و از شعور، فهم و ظرافت انسانی تهی .

ورق می زنم توضیح المسائل را و حیرت می کنم از فقدان عشق در شریعت.
ورق می زنم تاریخ را و وحشت می کنم از خشونت شریعت.
ورق می زنم مشاهداتم را از دوستان همجنسگرایم و درک می کنم آن حجم تلخکامی و آزردگی درونیشان را که گاهی سر ریز می شود. با اشک هایشان کنار من و یا با دادهایشان بر سر والدینشان.
آدم هایی چنین حساس ، عاطفی که اما مُهر جنسی خورده اند.
کور رنگی ِ جنسی ِ شریعت جنایتکارانه آنها را معیوب معرفی کرده است.
وجه عاطفی آنها را نادیده گرفته است و کمر به حذفشان بسته است.

می دانید،
هیچ چیز دردناک تر از این نیست که آدمهایی معلول و معیوب از لحاظ روانی ، آدم هایی فاقد قدرت مِهر و عشق ورزی، آدمهایی که اصولا درکشان از روابط انسانی محدود به جنسیت و خانم بازی و هم جنس بازی و بچه بازی و حیوان بازی ست  عده ای دیگر را به خاطر نقصان روانی خودشان در فهم عشق و مِهر، مُهر بزنند و برایشان رساله احکام بنویسند.

 لحظه ای تصور کنید که بنیادی ترین و گرامی ترین قابلیت وجودی آدمیزاد که همان عشق ورزی ست در افراد همجنسگرا فقط به دلیل گرایش عاطفی - جنسی متفاوتشان نادیده گرفته شود و بنیاد وجودیشان در عمل جنسی  و همجنس بازی تعریف و تقلیل داده شود.
نگاه به غایت تحقیر آمیزی که به روشنی در دایره زشت لغات بیمار فکران  ِ تقدس یافته با شریعت  بازتاب پیدا کرده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر