جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۳ آبان ۱۱, یکشنبه

اسم سرخ پوستی

عزیزی  فیلم «رقصنده با گرگ ها » را دیده بود و به سر ذوق پیدا کردن اسم سرخ پوستیش افتاده بود. دیدم چقدر اسم های سرخ پوستی خیال انگیز و توصیف گرند. بی هیچ تاملی ردیفی از اسم های سرخ پوستی عزیزان پیرامونم در ذهنم جرقه زد. بهش گفتم:

اسم سرخپوستی خودم رو بعدا می گم اما اسم سرخ پوستی خیلی ها رو می دونم :
آقا بزرگم - خدا بیامرز ، خدا رفتگان همه رو بیامرزه - :
«فحش دهنده به انگلیس»

پدر عزیزتر از جانم - که خدا سایه همه ی بابا ها رو روی سر بچه ها حفظ کنه - یک عمر زندگیش رو گذاشت پای انقلاب و جنگ :
«مشت بر دهان آمریکا زننده»

مادرم -نفسم که عمری میوه پوسیده خورد تا همیشه سهم بچه ها میوه تازه ها باشه :
 «ایستاده بر فرق بهشت» ملفب به :
«تله کابین ِ انتقال دیگران از جهنم به بهشت»
اسم مستعاری که اما خودش برای خودش برگزیده :
«خر به ای دنیا آمدیم و گاو از دنیا داریم می ریم»

خواهر نازنینم که یک عمر تو صف مرغ و شیر و شکر در دوران جنگ وایستاد و آب و دون برای بچه هاش برد خونه  و اما هیچوقت خام نشد و گول توطئه های دشمن رو نخورد:
«مشت بر دهان اسرائیل زننده»

داداشم نور چشمم که الهی سر همه ی داداش ها ی دنیا سلامت باشه :
«مشت بر دهانش خورده»
یک کلوم گفت : رای من کجاست؟

خواهر کوچکترم  که یهو سوار هواپیما شد و رفت اون سر دنیا :
اسم سرخ پوستی قبلی : «مشت بر سرش کوبیده شده» با قید : هر روز و همیشه -
اسم سرخ پوستی فعلی اش اما :
«رقصنده با زندگی در ینگه دنیا»

پدرم دلتنگ خواهرم است .... و خواهرم دلتنگ پدرم
اما هیچکدام را راه به دیگری نیست .... چرا ؟؟؟؟؟
اسم سرخ پوستی من :
«اشک در چشمانش
درد در گلویش»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر