جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۰, یکشنبه

«آینه های رو به رو »

«محدودیت می تونه باعث خلاقیت بشه!»
نمی دونم این جمله رو از کدوم کارگردان ایرانی شنیدم اما مصداقش رو در سینمای ایران زیاد دیدم.
به ویژه در نمایش روابط عاطفی.
محدودیت در نمایش روابط ِ بدیهی ِ عاطفی گرچه دست سینماگران ایرانی رو بسته اما از سویی دیگه باعث خلق صحنه های خلاقانه ، شاعرانه و فراموش نشدنی زیادی  هم شده.
فیلم «آینه های روبه رو»، که در فرانسه با عنوان «یک زن ایرانی» اکران شد، برخوردار از چنین صحنه هایی ست.
خلاقیت در مواجهه با محدودیت!

یکی از زیباترین صحنه های عاطفی رو که تا به امروز در سینما دیدم مربوط به این فیلمه. وقتی رعنا روی تخت خواب دو نفره در فراق و دلتنگی همسر ِ زندانیش،صادق،  اودکن او رو بر می داره، روی بالش می زنه و عاشقانه بوی عطرش رو تنفس می کنه. صحنه ای که بی شک در محدودیت ناشی از نمایش تماس های فیزیکی خلق شده است.
هنرمند زیر فشار محدودیت از فرمول های رایج برای نمایش عواطف فرا می ره و یکی از شاعرانه ترین صحنه ها رو در سینما خلق می کنه.

اما این تنها جذابیت فیلم «آینه های رو به رو» نیست.
قبل از هر چیز فیلم  موضوع اجتماعی ِ جالب ، جذاب و به روزی  رو دستمایه داستانش قرار داده.
ترنس ها و تغییر جنسیت.
مسائل خانوادگی و اجتماعی که این گروه از آدم ها باهش رو به رو هستند.

فیلم با داستانی جذاب ، اجرایی قابل قبول و صحنه هایی فراموش نشدنی در معرفی این مسئله اجتماعی موفقه. تماشاچی رو درگیر داستان آدینه، دختر ترنسی  که قصد تغییر جنسیت داره، می کنه. مسائلش رو برای ما قابل فهم و ملموس می کنه. حتی می تونه باعث همدلی و همذات پنداری تماشاچی با وضعیت آدینه بشه و اشکی هم از گوشه چشم مون روان کنه.

توانایی فیلم در معرفی یک مسئله اجتماعی، برانگیختن احساسات و عواطف تماشاچی و به فکر وادار کردنش، همه نقطه های قوتیه که می تونه برخی از صحنه های کشدار فیلم رو قابل تحمل  کنه.
پرهیز از خیر و شر کردن شخصیت ها و نمایش خنثی آنها فارغ از قضاوت های خوب و بد ، کیفیتی ست که در هنر ازش ساده می شه حرف زد اما سخت می شه اجراش کرد.
فیلم «آینه های رو به رو » در رعایت این اصل موفق بوده است.

و نکته ای در مورد اکران فیلم در نانت.
من فیلم رو شب اول دیدم.
با حضور کارگردان و تهیه کننده.
سینما کاملا از تماشاچی پر شده بود.
از تشویق ها و حرف های پس از فیلم پیدا بود  که مخاطب فرانسوی هم به خوبی با فیلم ارتباط برقرار کرده و تحت تاثیرش قرار گرفته. 
اغلب تماشاچی ها سئوالاتشون رو با تحسین فیلم شروع می کردن.

نکته ای که برای  من از حضور  خانم آذربایجانی، کارگردان، جالب و جذاب بود، چهره جوان ایشان است. بسیار مطبوع و دلگرم کننده ست که چهره هایی چنین جوان در سینمای ایران در حال طلوع هستند.
جوان ، خلاق و همراه  با حساسیت های اجتماعی .


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر