جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۴ خرداد ۶, چهارشنبه

«مرتب و مودب بودن»

امروز وقتی اومدم خونه احساس کردم یه خورده در خلال این سال ها تغییر کردم. 
یعنی در واقع خیلی تغییر کردم.
به نظرم رسید اتاق ظاهری بهم ریخته و آشفته داره
.
چیزی که حدود هفت هشت سال پیش به هیچ شکلی نمی تونستم تحمل کنم
.
یادم اومد چقدر در نیمه اول زندگیم آدم مرتب ، تمیز و وسواسی بودم
.
می رفتیم سفر مدام همه چیز رو ضد عفونی می کردم
.
رفتن به توالت های عمومی برام یه کابوس بود
.
اشیا تو خونه باید همیشه مرتب می بودن
.
جعبه ها با زاویه نود درجه نسبت بهم قرار می گرفتن،
لباس ها روی چوب رختی،
تخت همیشه مرتب،
ظرف ها همیشه  شسته .

اصلا اشیا روی اعصابم بودن.
هیچ جور آشفتگی رو نمی تونستم در رابطه با اشیا تحمل کنم
.
یادمه خواهر برادرهام هم از این نظر کاملا توی دو دسته متفاوت بودن،
چندتاشون در حد وسواس ، مرتب و تمیز و
 
چندتای دیگه بی خیال تر از حد متوسط.
وقتی می رفتم خونه خواهرم، گاهی بهش نق می زدم که چطوری می تونه تو این آشفتگی زندگی کنه
.
همیشه هم جواب می داد
:
مرتب بودن باید تو ذهن باشه که ذهن من مرتبه
.
حرفش رو حالا می فهمم ... بعد از این همه سال .
برام خیلی جالب و عجیبه که خودم چنین چرخش روانی و رفتاری پیدا کردم
.
نه تنها در رابطه با اشیا بلکه در واژه ها و جمله ها
.
دوران دانشجویی از اون دانشجوهای پاستوریزه ای بودم که شنیدن یک کلمه غیر متداول و بی ادبانه یا جوک های مرسوم باعث می شد تا بناگوش سرخ بشم اما
 حالا نگاه می کنم می بینم کلماتی که خودم به کار می برم گاهی باعث سرخ شدن دیگران می شه.

می دونین،
حداقل در مورد خودم و این تجربه تغییر می تونم بگم
:
مرتب بودن و مودب بودن لزوما یک قاعده ثابت و ملموس بیرونی نداره
.
واقعیت اینه که در این آشفتگی ظاهری من جای اشیا رو می دونم
.
چیزی رو گم نمی کنم
.
وقتی برای پیدا کردن صرف نمی کنم گرچه ظاهرش بهم ریخته به نظر می رسه اما ترتیب ذهنی شون رو همچنان دارم. همون حرفی که خواهرم می زد و من نمی فهمیدم
.
در مورد ادب هم گمونم این صادقه
.
ادب لزوما وابسته به استفاده از واژه های مودبانه نیست
.
بی ادبی های فاخر و روتوش شده با واژه های دوپهلو و جمله های کنایه آمیز به مراتب دل آزار دهنده تر از واژه های صریح و بی ادبانه است.
واژه ها در جمله هاست که مفهوم ادب یا بی ادبی رو می سازن و
اشیاء در ترتیب ذهنی شون هست که مفهوم مرتب بودن رو
.

صراحت ِ صمیمانه با واژه های ظاهرا بی ادبانه از
 کنایه های موذیانه با واژه های فاخر ، مودبانه تره چنانکه مرتب بودن اشیاء در ذهن از مرتب بودن اشیاء در خارج از ذهن ، کاربردی تر.
غایت ِ ادب ، صمیمیته ... «از نظر من» و
 غایت مرتب بودن، دانستن جای اشیائ .
حالا از نظر ظاهری مرتب به نظر برسن یا نرسن
.
واژه ها و جمله ها به چه درد می خورن اگه به صمیمیت نرسن،
چیدمان به چه درد اگه اشیاء پیدا نشن
!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر