جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۹, سه‌شنبه

روابط عاطفی، خشونت های عاطفی!

یکی از ناراحت کننده ترین وضعیت ها در روابط دوستانه سه گانه وقتی ست که بین دو دوست  دلخوری  پیش می آید و آن دو به طور مستقیم یا غیر مستقیم از شما به عنوان دوست مشترک این انتظار را پیدا می کنند که رابطه تان را با طرف مقابل متاثر از مسئله شخصی آن دو ، محدودتر و سردتر کنید.

به عبارت دیگه یک مسئله  دو سویه را از دو نفر به سه نفر  بسط می دهند.
بدون اینکه توجه داشته باشند رابطه شما با هر یک از آنها در حدود تعریف، طبقه بندی و احساس شخص خود شماست.
 چنین انتظاراتی موجب تحمیل فشار عاطفی ِغیر منصفانه و نابه جایی  به نفر سوم می شود.

این خلط روابط  در مناسبات خانوادگی هم شایع است.
با پیامدهای عاطفی شدیدتر و ناگوارتر.
به طور ویژه بین پدر و مادر ها و فرزندان.
گاه حتی در حد ساختن ابزاری احساسی از فرزند برای وارد کردن ضربه های عاطفی به طرف مقابل. احساسات نفر سوم، فرزند،  بازیچه قرار می گیرد برای تسکین عواطف جریحه دار شده دو نفر دیگر با رابطه ای از جنس دیگر.
جنس ِ متفاوت رابطه ی نفر سوم، فرزند، نادیده گرفته می شود.
به او فشاری عاطفی و حسی تحمیل می شود برای تسکین زخم های رابطه ای از جنس دیگر. خشونتی زشت و موذیانه  در قبال فرزند خود که اما اغلب هم با تظاهر و ادعاهای عاطفی همراه است.

خشونت فقط فیزیکی نیست.
خشونت های عاطفی پیامدهای عمیق تر و ماندگارتر دارند.
نمی توان ادعای عشق و عواطف پدر و مادری داشت اما عملا فرزند خود را وارد روابط زناشویی کرد.
عقل در تضاد با عاطفه نیست.
خشونت اما در تضاد با هر دوست.
ابزار ساختن از فرزندان در هر حال نشانه ایست از ضعف قوای عقلی یا ضعف پتانسیل های عاطفی.
هرچند که با تظاهر و ادعاهای عاطفی باشد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر