جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۴ خرداد ۲, شنبه

«زن لاله و ماشین لباسشویی»

کر و لال بود.
هیچکس نمی دونست اسم و فامیلش چیه و از کجا اومده
.
تو محل به اسم «زن لاله» می شناختنش
.
کارش رخت شویی بود
.
هفته ای یک بار می رفت خونه مردم. لباس هاشون رو می شست و دستمزدی می گرفت برای گذران زندگی ای که هیچکس ازش خبر نداشت
.
آرام و بی سر و صدا میومد، کارش رو می کرد و می رفت
.
بی صداتر از همه ی ماشین لباسشویی های کم صدا
.

با این همه یک روز صداش در اومد
.
روزی که خبر چیزی به نام ماشین لباسشویی به شهر اومد
.
وقتی اسم ماشین لباسشویی میومد، زن لاله صداش در میومد
.
صداهای نامفهومی از ته حلقش بیرون می داد
.
لابد از روی عصبانیت ، قطعا در اعتراض
.
اعتراض به خرید ماشین لباسشویی
.

برای اغلب بزرگترها صداهای نامفهوم زن لاله خسته کننده بود. کسی حوصله شنیدن اون صداها رو نداشت چی برسه به بحث باهش
.
با یه لبخند و یه جمله کوتاه آرومش می کردن که
:
حالا که هنوز نخریدیم. کارت رو بکن
.
برای برخی از کوچکترها هم عصبانیت زن لاله اسباب ِ بازی و سرگرمی شده بود
.
اسم لباسشویی رو جلوش می آوردن تا رخت شویی آروم و بی سر و صداش رو به سر و صدا بندازن و تفریح کنن
.
برای من اما او همیشه مساوی با یک سئوال عجیب و بزرگ بود. این سئوال که
:
او چطور از خیابون رد می شه؟
اون که صدای بوق ماشین ها رو نمی شنوه
!

و این داستان ادامه داشت
.
تا روزی که قرار بود بیاد اما نیومد
.
چند روز بعد فهمیدیم مرده
.
تصادف کرده بود
.
در حال رد شدن از خیابون ماشین بهش زده بود
.

مادرم ماشین لباسشویی خرید
.
ماشین لباسشویی پر سر و صدا بود
.
ادا اطوار هم زیاد داشت
.
گاهی می گفتن تسمش پاره شده، گاهی موتورش سوخته
.
گاهی کلیدش سابیده. و از این چیزها
.

زن لاله برای همیشه از خونمون رفت
.
جاش ماشین لباسشویی اومد و دنبال خودش آدم های دیگه ای رو آورد
.
آدم هایی که بهشون می گفتن تکنسین
.
با تکنسین ها اما نمی شد شوخی کرد
.
همیشه آروم و ساکت میومدن سرو صدای ماشین لباسشویی رو راه می انداختن و بی سر و صدا بر می گشتن به خیابون های پر سر و صدا
.
خیابون هایی که نه زن لاله صداشون رو می شنید و نه انگار جایی برای صدای زن لاله در اونها وجود داشت
.
***************************
این خاطره رو مادام برام تعریف کرد
.
دیروز در یک هوای مطبوع آفتابی
.
قلبم یهو یخ زد
.
از تصور زنی که حتی اسمی هم نداشت
.
و جایی برای صداش در میان سر و صداها نبود
.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر