جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۴ شهریور ۲۳, دوشنبه

«نشاشیدی شب درازه!»

یه ضرب المثل عامیانه هست که می گه:
«نشاشیدی شب درازه!»
کنایه از این که خیلی هیجان زده و جو زده و اینا نشی . شب درازه و روی خشک موندن ِ خشتک خیلی حساب باز نکن.
حالا چرا یاد این ضرب المثل افتادم؟
سر همین موضوع آلمان و آوارگان سوری و فرشته ی تازه از راه رسیده ی ِ نجات، بانو مرکل و دوستان هیجان زده که از تراژدی تمام باخت قرن ، تعبیر بازی برد - برد رو کشیدن بیرون.
به واقع استخراج چنان تعبیری از چنین تراژدی نبوغ می خواد.
نبوغ در سطحی نگری.
نه!
نه عزیز جان؛ بازی دو نیمه داره.
نیمه اولش هنوز تازه شروع شده.
روی بازی که تازه شروع شده فقط یک هیجان زده می تونه قضاوت کنه که هر دو تیم بردن.
اون هم روی گل هایی که با پنالتی های ِاشتباه و بلکه فریبکارانه بدست اومده.

من آدم بدبینی نیستم.
حتی شهره هستم به خوش بینی.
با این همه چیزی که من دیدم و دارم می بینم ، به قد عقل و منطق من، یک بازی ِ تمام باخته.
بحران اروپا رو به وخامته.
چرا که سال هاست راه حل مشکلاتش رو در دم دست ترین و متناقض ترین روش ها دنبال می کنه.

این حجم آواره از کشوری با فرهنگی دیگه نه راه حلی برای آلمان پیر و فرتوت خواهد شد و نه مامنی برای این رانده شده های بینوا.
تزریق نیازمند ِ ترکیبه.
ترکیب نیازمند زمان.
دوز ِ تزریق که بیش از حد بشه، ترکیبی اتفاق نمی افته.
قلب سنگ کوب می کنه.
خوش باوریست اگر فکر کنید این حجم از آواره با فرهنگی دیگه بتونه آروم و بی صدا در اروپا حل بشن و آب هم از آب تکون نخوره.
هر چند که دوست دارم به چیزی جز این باور داشته باشم اما مشاهده و منطق عقلی من می گه:
چند سال آینده ، سال هایی پر از تنش های نژادی، قومی و فرقه ای در اروپا خواهد بود.
بحران هویت، بحرانی جدی و عمیق در اروپاست.
چه برای بومی اروپایی و چه برای مهاجر غیر اروپایی.
شب تازه شروع شده.
روی خشک موندن خشتک ها خیلی حساب باز نکنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر