جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۴ شهریور ۲۹, یکشنبه

یک شنبه!

بالاخره یک شنبه!
یک شنبه ای که از ذوق فکر خوابیدن، خواب از همون کله صبح از سرت می پره .
تو می مونی و رختخواب و خمیازه و خیال ... خیال ... خیال ...
خیال دنیایی خالی از شقاوت ... شقاوت ِاسلحه .... صنعت ِجنگ ... وقاحت ِصادرات مرگ!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر