جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲, پنجشنبه

بزرگ اما کوچک و رقت انگیز

می دونین،
تکان دهنده و رقت انگیزه ملاقات با آدم هایی که تو بزرگی ِ اسم شهرشون، کشورشون، قوم شون، فامیلشون، عدد ِ درآمد مالیشون، عنوان مدرک دانشگاهیشون، 
کوچک و بسته باقی ماندن.
هولناکه تصور لحظه ی مرگشون ... وقتی همه ی هیبت ها ی هولوگرامی ناگهان و ناگزیر شکسته می شن... فرو می ریزن ... چیزی باقی نمی مونه جز حسرتی هولناک!
می دونین،
برای ادراک زندگی هیچ راه دومی جز باور ِمرگ در لحظه ها نداریم ... پیوسته و جاری و جبار.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر