جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۵ فروردین ۱۶, دوشنبه

«فرانسوی ها در ایران - قسمت اول : شوشو»

چندتا از دوستام امسال، در تعطیلات نورور، برای اولین بار در عمرشون به ایران سفر کردن.
با کلی هیجان رفتن و با کلی ماجراهای جالب برگشتن.
شاید شنیدن خاطراتشون برای شما هم جالب باشه.
ااین یه کنجکاوی ِ معمول و جذابه که آدم ها دوست دارن بدونن یه خارجی، جامعه شون رو چه جوری می بینه.
برای خود من این تبدیل به یه سئوال روتین شده.
این که چه چیزهایی اینجا برام جالبه یا عجیبه .
سعی می کنم برخی از خاطرات دوستانم رو از ایران اینجا تو فیس به اشتراک بذارم.
بعضی هاش خیلی خنده داره از جمله سوئ تفاهم های ِ لفظی در کلمات فرانسه و فارسی.
می دونین تو زبون فرانسه کلماتی هست که مثلا برای نوشیدنی یا پنیر استفاده می شه ولی لفظش در فارسی معادل اندام های تناسلیه.
این کلمات منشائ خاطرات زیادی در خانواده های ایرانی- فرانسوی شدن.
از جمله کلمه «شوشو».
تو زبون فرانسه به عزیز دردونه ی خونواده می گن «شوشو».
دوستم تعریف می کنه در اولین ملاقات با خانواده شوهرش که ایرانیه، پدر شوهرش ازش پرسیده:
آیا شوهرت باهت خوش رفتاره؟
دوستم خیلی تحت تاثیر این سئوال قرار گرفته بود و با یه جور شگفت زدگی و خوشحالی این رو تعریف می کرد.
براش خیلی جالب بود که پدر شوهرش در اولین برخورد نه احوال پسرش بلکه احوال و رضایت عروسش رو مورد توجه قرار داده.
خلاصه با همون طنز مطبوع فرانسویش در حالیکه به من چشمک می زد جلوی همسرش تعریف کرد که :
خوب من دلم برای این آقا پسر سوخت و به پدرش گفتم که آره مهربون و خوش رفتاره.
تازه شوشو مامانم هم هست.
می گه یهو جمع از خنده منفجر شدن.
من حیرون مونده بودم که اینا چرا می خندن.
یکی بالاخره گفت:
چی ؟!!!!! شاشوی ِ مامانته؟
یعنی وقتی می رین خونه مامانت همش می ره جیش می کنه اینقدر که مامانت بهش می گه شاشو؟
دوستم می گفت من خواستم مثلا اونجا یه تعریفی از شوهرم کرده باشم که خانواده اش بدونن چقدر پیش مامان من عزیزه ولی خوب کلمات کل ماجرا رو از تعریف و تمجید به طنز و فکاهی تغییر دادن.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر