جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۵ فروردین ۲۱, شنبه

خوشبختی به نام سینمای فرانسه

از من بپرسین می گم:
یکی از خوشبختی های زندگی امروز، وجود ِ سینمای مستقل هست.
سینمایی غیر از هالیوود و بالیود و اینا.
و در میان سینمای مستقل از کره و ایران بگیر تا آلمان و انگلستان و فرانسه، سینمای فرانسه یه چیز دیگه است. 
قدرت، کلاس و شخصیت مستقلی که این سینما داره منحصر به فرده.
از سبک بازیگریش بگیرین تا سبک ِ رواییش.
این واقع گرایی ِ رک و بی رحم و خراشنده که در خلال دو ساعت می تونه تا مغز استخوان شما رو بلرزونه .... گاه از بی رحمی تنیده شده در زندگی ِ روزمره و گاه از شفقتی که در قلب ِ معمولی ترین آدم های پیرامون ما ست .
سینمایی که برای خراش دادن شما نیازی به اسپشال افکت و سورئالیسم نداره.
با زندگی ِ رئال شما رو بیشتر از هر داستان سورئالی می تونه میخکوب کنه و نفستون رو بند بیاره.
«وقتی هفده سال بودیم»
یکی از اون محصولات ِ خوب این سینماست.
داستان دو پسر که در آستانه گذر از دنیای نوجوانی به جوانی کشش و عشق به یکدیگر رو تجربه می کنن.
تم فیلم شباهت به «زندگی آدل» داره اما سبک رواییش متفاوته.
در زمینه ی چشم اندازهای زیبا و افسون گر پیرنه ، شاهد شعری سینمایی هستیم از زندگی ِ دو پسر جوان و معمولی!
دیدنش رو به دوستانی که سینمای رئال رو دوست دارن، توصیه می کنم.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر