زن باشی ، خارجی باشی بعد هم بری تو کارگاه با ای مردای سر و دل هوای فرانسوی همکار بشی .
ماجراها داریم باهشون.
االبته خوشبختانه همه ی شیطنت هاشون در حد مزه پرونی هست.
خدایی بامزه هم هستن.
کی بود گفت از هر سه تا فرانسوی سه تا و نصفشون کمدین هستن ... راست گفت!
راستش فقط وقتی شوخی هاشون برای من آزار دهنده می شه که در مورد ایران اظهار نظرهای تمسخرآمیز می کنن .
یادمه یه بار یکی شون با صدایی که هم من بشنوم و هم مثلا حواسش به من نیست داشت تعریف می کرد:
آخ چقدر ایران خوبه ... توش چند همسری قانونیه . دوست دارم برم ایران زن دومم هم بگیرم. زن هاشون هم که چقدر نازن.
بعد هم همشون زدن زیر خنده.
گذاشتم یه روز جوابشون رو به موقع بدم.
امروز مقابل محل کار ماجرایی شد که بیا و ببین.
یه وقت دیدیم تو خیابون صدای عربده کشی و کتک کاری میاد.
همه جمع شدن ببینن چه خبره .
یه زن جونی اومده بود جلو کارگاه از ماشین پیدا شده بود و عربده می کشید و با صدای بلند اسم یک مرد رو تکرار می کرد و فحش می داد.
زن لباس کار تنش بود و با ماشین شرکت اومده بود.
قیافه اش کارگری بود و بسیار بد دهن.
یه وقت دیدیم یه مرد جونی از کارگاه اومد بیرون. زنه از ماشین پرید بیرون و همینجور در و پیکر و ماشین شرکتش رو بهم می کوبید و مرد رو فحش می داد که این زنیکه همکارت چی می خواد ازت ... چرا انقدر باهش می پلکی و از این حرفا.
بعدش هم گریه کنون ویراژ داد و گاز داد و رفت.
دیدم الان وقتشه برم سروقت همکارام.
خودم رو به اون راه زدم و پرسیدم : ماجرا چیه؟
گفتن داستان عشقیه.
گفتم :
« اِ این که اینجا نرماله .... ماشاالله زن و مرد چندتا معشوقه تو حیاط خلوتشون دارن .... چرا اینقدر عصبانیت آخه!
البته تو ایران هم هست اما یه کم سخت ترش کردن. چند همسری برای مردا قانونی هست ولی کم پیدا می شن که جرات کنن و برن قانونی دو تا زن بگیرن .... بیشتری ها مثل هم اینجا ترسو و بزدل هستن ... بخوان کاری بکنن همش یواشکیه.
برای مردای خارجی تازه داستان سخت تر هم شده.
یه مرد خارجی بخود با زن ایرانی ازدواج کنه همون اول کار یه ملا میارن سر شمبلش رو می برن که هوای کار دستش باشه.
یه مرد باس خیلی خر باشه که فرانسه رو با این فرهنگ چند معشوقگیش و زنهای راحت و دم دست ول کنه و بره ایران که سه تا زن بگیره.»
همینقدر بگم که امروز کارگاه از همیشه ساکت تر و البته بی روح تر بود!!!
راستش دلم یه خورده براشون سوخت اما فقط خواستم بدونن که لال نیستم.
ماجراها داریم باهشون.
االبته خوشبختانه همه ی شیطنت هاشون در حد مزه پرونی هست.
خدایی بامزه هم هستن.
کی بود گفت از هر سه تا فرانسوی سه تا و نصفشون کمدین هستن ... راست گفت!
راستش فقط وقتی شوخی هاشون برای من آزار دهنده می شه که در مورد ایران اظهار نظرهای تمسخرآمیز می کنن .
یادمه یه بار یکی شون با صدایی که هم من بشنوم و هم مثلا حواسش به من نیست داشت تعریف می کرد:
آخ چقدر ایران خوبه ... توش چند همسری قانونیه . دوست دارم برم ایران زن دومم هم بگیرم. زن هاشون هم که چقدر نازن.
بعد هم همشون زدن زیر خنده.
گذاشتم یه روز جوابشون رو به موقع بدم.
امروز مقابل محل کار ماجرایی شد که بیا و ببین.
یه وقت دیدیم تو خیابون صدای عربده کشی و کتک کاری میاد.
همه جمع شدن ببینن چه خبره .
یه زن جونی اومده بود جلو کارگاه از ماشین پیدا شده بود و عربده می کشید و با صدای بلند اسم یک مرد رو تکرار می کرد و فحش می داد.
زن لباس کار تنش بود و با ماشین شرکت اومده بود.
قیافه اش کارگری بود و بسیار بد دهن.
یه وقت دیدیم یه مرد جونی از کارگاه اومد بیرون. زنه از ماشین پرید بیرون و همینجور در و پیکر و ماشین شرکتش رو بهم می کوبید و مرد رو فحش می داد که این زنیکه همکارت چی می خواد ازت ... چرا انقدر باهش می پلکی و از این حرفا.
بعدش هم گریه کنون ویراژ داد و گاز داد و رفت.
دیدم الان وقتشه برم سروقت همکارام.
خودم رو به اون راه زدم و پرسیدم : ماجرا چیه؟
گفتن داستان عشقیه.
گفتم :
« اِ این که اینجا نرماله .... ماشاالله زن و مرد چندتا معشوقه تو حیاط خلوتشون دارن .... چرا اینقدر عصبانیت آخه!
البته تو ایران هم هست اما یه کم سخت ترش کردن. چند همسری برای مردا قانونی هست ولی کم پیدا می شن که جرات کنن و برن قانونی دو تا زن بگیرن .... بیشتری ها مثل هم اینجا ترسو و بزدل هستن ... بخوان کاری بکنن همش یواشکیه.
برای مردای خارجی تازه داستان سخت تر هم شده.
یه مرد خارجی بخود با زن ایرانی ازدواج کنه همون اول کار یه ملا میارن سر شمبلش رو می برن که هوای کار دستش باشه.
یه مرد باس خیلی خر باشه که فرانسه رو با این فرهنگ چند معشوقگیش و زنهای راحت و دم دست ول کنه و بره ایران که سه تا زن بگیره.»
همینقدر بگم که امروز کارگاه از همیشه ساکت تر و البته بی روح تر بود!!!
راستش دلم یه خورده براشون سوخت اما فقط خواستم بدونن که لال نیستم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر