مرد جوان: اوه لالا همه شهر رو آواره ها گرفتن. فرانسوی ها خودشون بدبخت و بی پولن بعد دولت به اینها بیشتر از فرانسوی ها کمک می کنه. من راسیست نیستم فقط نمی فهمم چرا اینقدر دولت فرانسه اینا رو راه می ده.
من: به نظر تو چرا اینقدر آواره به فرانسه میاد؟
مرد جوان: خوب معلومه به خاطر دیکتاتورهاشون ... به خاطر اینکه همش باهم درحال جنگن. میان اینجا به سر ما خراب می شن.
من: از دست کدوم دیکتاتورها فرار می کنن؟
مرد جوان: چه می دونم مثلا اسد ... می زنه مردمش رو می کشه اونها هم فرار می کنن میان اینجا.
من: خانواده اسد بیش از پنجاه ساله که اونجا هستن . پدر و پسر . به قول تو هردو دیکتاتور. اما فقط در طی پنج سال اخیر آواره زیاد شده . به نظرت چرا؟
مرد جوان:
خوب چون دیکتاتوره ... مردمش رو می کشه.
من: خوب قبلا هم دیکتاتور بود ولی چرا حالا اونجا جنگ شده؟
مرد جوان:
به خاطر جنگ داخلی. به خاطر اینکه مردمش دموکراسی می خوان ولی اون قبول نمی کنه.
من: مردم سوریه این همه اسلحه داشتن که بتونن با ارتش سوریه وارد جنگ داخلی بشن؟
مرد جوان: خوب اسلحه بهشون دادن.
من: کی داده ؟ اونی که نیمی از سوریه رو با توپ و تفنگ گرفت داعش و النصره بودن نه مردم سوریه.
سئوال اینه کی به داعش و النصره توپ و تفنگ و موشک داد؟
مرد جوان: بازار اسلحه. پول داشتن خریدن.
من: بازار اسلحه متعلق به کدوم کشورها ست. پول از کجا داشتن؟
مرد جوان: مسلما آمریکا.
من: آمریکا و فرانسه .
مرد جوان: فرانسه به همه همه چیز می فروشه. یه منبع درآمده. صنعت اسلحه فرانسه خیلی پیشرفته است . منطقیه که یکی از منابع درآمد ما باشه.
من: پس خفه شه و به جای غر زدن درباره آواره ها به کشورت بگو دیگه اینقدر حرف از دمکراسی و حقوق بشر و مبارزه با تروریسم نزنه. می دونی کشورت در پله ی دوم صنعت تروریسم هست.
مرد جوان : تو برای چی اینجا موندی؟ برگرد کشورت.
من: اوه نه نه اصلن خیال برگشتن ندارم. اومدم آدم هایی مثل تو رو عصبانی و ناراحت کنم . می دونی عصبانی شدن خیلی خوبه . دردش می تونه آدم رو از خریت در بیاره و به فکر بندازه .... البته در مورد تو مطمئن نیستم!
من: به نظر تو چرا اینقدر آواره به فرانسه میاد؟
مرد جوان: خوب معلومه به خاطر دیکتاتورهاشون ... به خاطر اینکه همش باهم درحال جنگن. میان اینجا به سر ما خراب می شن.
من: از دست کدوم دیکتاتورها فرار می کنن؟
مرد جوان: چه می دونم مثلا اسد ... می زنه مردمش رو می کشه اونها هم فرار می کنن میان اینجا.
من: خانواده اسد بیش از پنجاه ساله که اونجا هستن . پدر و پسر . به قول تو هردو دیکتاتور. اما فقط در طی پنج سال اخیر آواره زیاد شده . به نظرت چرا؟
مرد جوان:
خوب چون دیکتاتوره ... مردمش رو می کشه.
من: خوب قبلا هم دیکتاتور بود ولی چرا حالا اونجا جنگ شده؟
مرد جوان:
به خاطر جنگ داخلی. به خاطر اینکه مردمش دموکراسی می خوان ولی اون قبول نمی کنه.
من: مردم سوریه این همه اسلحه داشتن که بتونن با ارتش سوریه وارد جنگ داخلی بشن؟
مرد جوان: خوب اسلحه بهشون دادن.
من: کی داده ؟ اونی که نیمی از سوریه رو با توپ و تفنگ گرفت داعش و النصره بودن نه مردم سوریه.
سئوال اینه کی به داعش و النصره توپ و تفنگ و موشک داد؟
مرد جوان: بازار اسلحه. پول داشتن خریدن.
من: بازار اسلحه متعلق به کدوم کشورها ست. پول از کجا داشتن؟
مرد جوان: مسلما آمریکا.
من: آمریکا و فرانسه .
مرد جوان: فرانسه به همه همه چیز می فروشه. یه منبع درآمده. صنعت اسلحه فرانسه خیلی پیشرفته است . منطقیه که یکی از منابع درآمد ما باشه.
من: پس خفه شه و به جای غر زدن درباره آواره ها به کشورت بگو دیگه اینقدر حرف از دمکراسی و حقوق بشر و مبارزه با تروریسم نزنه. می دونی کشورت در پله ی دوم صنعت تروریسم هست.
مرد جوان : تو برای چی اینجا موندی؟ برگرد کشورت.
من: اوه نه نه اصلن خیال برگشتن ندارم. اومدم آدم هایی مثل تو رو عصبانی و ناراحت کنم . می دونی عصبانی شدن خیلی خوبه . دردش می تونه آدم رو از خریت در بیاره و به فکر بندازه .... البته در مورد تو مطمئن نیستم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر