جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۳ فروردین ۲, شنبه

وقتی توهین تبدیل به تائید می شود


آشنایی همیشه می گفت:
آدم بیشعور وقتی می خواد احترام بذاره تبدیل به توهین می شه
.
وارونه این جمله هم به نظرم درسته. این که
:
آدم بیشعور وقتی توهین می کنه در واقع یک جور احترام هست چرا که معلوم می شه شما در جرگه او نیستید
. که عصبانیش کردید
اما چرا این چیزا رو دارم می گم؟
دیشب به طور اتفاقی متوجه قسمت مسیج های ناشناخته فیس بوکم شدم. مسیج هایی که از افرادی خارج از لیست دوستانتون بهتون می رسه. من هیچ وقت تا حالا متوجه این پیغام ها نشده بودم
.  بازشون کردم و اعتراف می کنم که یکی از بهترین عیدیهایی بود که در همه عمرم دریافت کردم. پیغام هایی مملو از اتهام و ناسزا با وقیح ترین کلمات موجود در زبان فارسی.
قسمت بسیار جالب این پیغام ها این بود که من با اتهام هایی گاه کاملا متضاد به باد فحش گرفته شده بودم.
به عنوان یک چپ هیچی نفهم یا یک راست احمق بی درد
به عنوان یک وطن فروش مزدور یا یک ناسیونالیست ابله

به عنوان یک فمینیست ضد مرد یا یک زن احمق و فلان و فلانی که برای مردها خودشیرینی می کنه و
...............
راستش،
هیچ تصورش رو نمی کردم متن هام  تا این حد آدم هایی رو تحت تاثیر قرار داده باشه که سقف وجودشون رو رو کرده باشن. آدم های یک بعدی که همه شبیه هم هستند هرچند با ادعاهای متفاوت اما همیشه با یک ادبیات مشابه، اتهام زدن، پرخاش کردن، تمسخر کردن  و بعد فحش دادن
!
من برای اشخاصی که بیانشون نمی تونه از اتهام زدن و فحش دادن فراتر بره اصولا نمی تونم قائل به شعور باشم. و خوب عصبانیت  یک آدم بیشعور برای من این معنی رو داره که حرفی خارج از بستر وجودیش شنیده که بهم ریخته.
می دونین
راستش به خودم تبریک می گم! :)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر