جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۳ فروردین ۲, شنبه

احزاب و ابرهای الکترونی




از خواب بیدار شدم با حس دافعه ای از احزاب در دل و تصویری از ابرهای الکترونی در سر!
نگاه که می کنم می بینم،
چیزی که من رو نسبت به احزاب و گرایش های سیاسی - علی رغم اعتقاد به ضرورت ِ وجود آنها - دچار تردید و دافعه می کنه - به عنوان یک انتخاب شخصی- مشاهده نمونه های متعدد و آزار دهنده از افرادیست که در اصول حزبی استحاله شده اند به گونه ای که واقعیت حزب برایشان از واقعیت جامعه مهمتر شده است. داستان وقتی دل آزار دهنده تر می شود که برای تحقق آن واقعیت نسبی و محدود ِ حزبی خود حاضر به تحمیل هر هزینه ای به پیکره جامعه هستند.
دارم فکر می کنم :
احزاب و گرایش ها مثل ابرهای الکترونی در ساختار ملکولی ضروری هستند چنانکه وجود مستقل ها به عنوان الکترون های آزادی که بین ابرهای الکترونی در حرکت هستند و پیوستگی و اشتراک را در فضای جامعه تضمین می کنند.
الکترون های آزاد، مرزهای مشترک بین ابرهای الکترونی----> مستقل ها، مرزهای مشترک بین احزاب

17 جولای 2013 - نانت


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر