متن خانم سمرقند در خصوص آموزش (به) زبان مادری برای من حاوی نکات ریز و اما بسیار قابل تاملی ست. شاید برای شما هم خواندن این نکات جالب باشد.
**********************************************
شماره ی نخست یادداشت من درباره ی چالش های آموزش به زبان مادری امروز در روزنامه ی قانون منتشر شد.
در این یادداشت کوشیدم تا جایی که می شود چکیده ای از کتابی را که در دست نوشتن دارم بیاورم.
زمانی که درباره ی " آموزش به زبان مادری " و " آموزش زبان مادری " که خیلی هم با هم متفاوت هستند شروع به کنکاش کردم ذهنم پر از مفروضاتی بود که پیش از آن خوانده و شنیده بودم و چون حرفه ام به این موضوع بسیار نزدیک است کنجکاوی ام چندین برابر شد.
( گذشتن از حرف اضافه " به " هم فقط نشان از همان شیطنت های معروف دارد).
تا کنون بیش از 130 مقاله و 18 کتاب و 2 سالنامه در این باره خوانده ام و به این نتیجه رسیدم که نمی توان برخی ( تاکید می کنم که برخی) از مشکلات که کودکان دوزبانه در ابتدای ورود به مدرسه دارند را نادیده گرفت اما در عین حال نمی توان از واقعیت پنهانی که پشت پافشاری عده ای از حامیان آموزش به زبان مادری وجود دارد گذشت.
واقعیتی که عده ای را واداشته اشت که به طرز غیر شرافتمندانه ای پشت کودکان دوزبانه پنهان شوند و تمامی مشکلات موجود از قبیل محرومیت اقتصادی، ساختارهای غیرمدرن، ناامنی، فرهنگ های نادرست و ... را که منجر به افت تحصیلی یا ترک تحصیل برخی از دوزبانه ها می شود را به تحصیل به زبان فارسی و افسانه ی تبعیض قومی در ایران نسبت دهند و گوششان به هیچ کس هم بدهکار نیست که بسیاری از شما که به زبان غیر مادری آموختید و ترک تحصیل نکردید مگر جزو هیمن کودکان نبودید؟ چرا شما ترک تحصیل و افت تحصیل نداشتید اما کودکان دیگر داشتند؟ اگر فاکتور اصلی زبان فارسی و عدم تحصیل به زبان مادری است پس این همه دودستگی و تناقض از کجا سرچشمه می گیرد؟ آیا زبان کودکان مازندرانی که در روستاها تحصیل می کنند و کم ترین محرومیت تحصیلی را در ایران بین باقی استان ها دارند با زبان فارسی کاملا انطباق دارد یا فاکتورهای دیگر غیر از این مورد دخیل است؟ یا زمانی که دانش اموزان در مناطق کرد نشین در المپیادهای شیمی بالاتر از دانش آموزان تهرانی قرار می گیرند و یا دانش اموزان بلوچ در المپیادهای نجوم رودست ندارند و خیلی از این "یا" های دیگر، نقش فاکتور زبان فارسی در این میان چیست؟
زمانی که برخی استان های چندزبانه از نظر موفقیت تحصیلی در پنج پایه بالاتر از استان های مرکزی مانند اصفهان و کرمان و یزد قرار می گیرند چرا کسی فریاد واسفا سر نمی دهد؟
اگر بحث حقوق انسانی است که چیزهایی واجب تر از خواندن و نوشتن به زبان مادری اولویت دارد. این که دولت دست بجنباند و محرومیت اقتصادی را از این استان ها بزداید و مناطق مرزی را به گورستان تروریست های جدایی خواه تبدیل کند و منطقه را برای سرمایه گذاری در نقاط مرزی که بیش ترین میزان دوزبانه ها را دارد امن کند تا ثروتمندانی که از همین منطقه برخاسته اند به سبب ناامنی سرمایه هایشان را نیاورنددر تهران و ... بگردانند. دولت باید بکوشد مردم این مناطق را با سرعت بیش تری از طریق رسانه ها به سوی مدرنیسم و جدایی از ساختارهای قبیله ای بکشاند و هزار و یک تدبیر دیگر .
تعارف نداریم بسیاری از کسانی که از آموزش زبان مادری حمایت می کنند جدایی خواهند اگر نبودند مرز خود را با تجزیه طلب ها و کین ورزی با موجودیتی به نام ایران که از آن تغذیه کردندمشخص می کردند. نه این که در شبکه های اجتماعی یک پایشان در صفحه ی جدایی خواهان باشد و پای دیگرشان در محافل روشنفکری و آکادمیک. ( خر خنده اش می گیرد از این همه دورویی و مظلوم نمایی )
*حتی یک صفحه ی جدایی خواه در همین فیس بوک نیست که پرچم جدایی خواهی اش را با شعار آموزش زبان مادری برنیفراشته باشد.
*البته همه چیز در سایه ی جدایی خواهی رنگ و بوی انسانی و حقوق بشری می گیرد از حقوق زنان گرفته تا حقوق کودکان.
*واقعیت این جاست که اگر در ایران باید گروهی متولی پیگیری و اجرای آموزش به زبان مادری باشد نه پشتیبانان فعلی این ماجرا بلکه به گروهی از متخصصین ورزیده ی بدون کین و غرض به ایران در این زمینه نیاز است. چرا که همین متولیان دورو و دروغ گو دود این اتش را به چشم کودکان دوزبانه می کنند.
بخش هایی از زیرتیترهای امروز به انتخاب روزنامه:
-آموزش به زبان فارسي تنها عامل افت تحصيلي دانش آموزان نيست.
-گزارشها درباره ترك تحصيل در مناطق مرزي به علت كمبود امكانات آموزشي است نه فقط زبان فارسی.
-اگر جذب گروههاي زباني اجتناب ناپذير باشد آموزش بايد به زباني باشد كه سختي زيادي به دانشآموز تحميل نشود.
- ازدواج زود هنگام دختران و كمك به اقتصاد خانواده در پسران عوامل اصلي ترك تحصيل آنها در مناطق محروم است.
-آموزش به زبان مادری می تواندسرچشمه تبعیضات دیگر ی هم باشد.
*پیوند روزنامه در ادامه می آید.
http://www.ghanoondaily.ir/1392/12/02/Files/PDF/13921202-369-70-3.pdf
**********************************************
شماره ی نخست یادداشت من درباره ی چالش های آموزش به زبان مادری امروز در روزنامه ی قانون منتشر شد.
در این یادداشت کوشیدم تا جایی که می شود چکیده ای از کتابی را که در دست نوشتن دارم بیاورم.
زمانی که درباره ی " آموزش به زبان مادری " و " آموزش زبان مادری " که خیلی هم با هم متفاوت هستند شروع به کنکاش کردم ذهنم پر از مفروضاتی بود که پیش از آن خوانده و شنیده بودم و چون حرفه ام به این موضوع بسیار نزدیک است کنجکاوی ام چندین برابر شد.
( گذشتن از حرف اضافه " به " هم فقط نشان از همان شیطنت های معروف دارد).
تا کنون بیش از 130 مقاله و 18 کتاب و 2 سالنامه در این باره خوانده ام و به این نتیجه رسیدم که نمی توان برخی ( تاکید می کنم که برخی) از مشکلات که کودکان دوزبانه در ابتدای ورود به مدرسه دارند را نادیده گرفت اما در عین حال نمی توان از واقعیت پنهانی که پشت پافشاری عده ای از حامیان آموزش به زبان مادری وجود دارد گذشت.
واقعیتی که عده ای را واداشته اشت که به طرز غیر شرافتمندانه ای پشت کودکان دوزبانه پنهان شوند و تمامی مشکلات موجود از قبیل محرومیت اقتصادی، ساختارهای غیرمدرن، ناامنی، فرهنگ های نادرست و ... را که منجر به افت تحصیلی یا ترک تحصیل برخی از دوزبانه ها می شود را به تحصیل به زبان فارسی و افسانه ی تبعیض قومی در ایران نسبت دهند و گوششان به هیچ کس هم بدهکار نیست که بسیاری از شما که به زبان غیر مادری آموختید و ترک تحصیل نکردید مگر جزو هیمن کودکان نبودید؟ چرا شما ترک تحصیل و افت تحصیل نداشتید اما کودکان دیگر داشتند؟ اگر فاکتور اصلی زبان فارسی و عدم تحصیل به زبان مادری است پس این همه دودستگی و تناقض از کجا سرچشمه می گیرد؟ آیا زبان کودکان مازندرانی که در روستاها تحصیل می کنند و کم ترین محرومیت تحصیلی را در ایران بین باقی استان ها دارند با زبان فارسی کاملا انطباق دارد یا فاکتورهای دیگر غیر از این مورد دخیل است؟ یا زمانی که دانش اموزان در مناطق کرد نشین در المپیادهای شیمی بالاتر از دانش آموزان تهرانی قرار می گیرند و یا دانش اموزان بلوچ در المپیادهای نجوم رودست ندارند و خیلی از این "یا" های دیگر، نقش فاکتور زبان فارسی در این میان چیست؟
زمانی که برخی استان های چندزبانه از نظر موفقیت تحصیلی در پنج پایه بالاتر از استان های مرکزی مانند اصفهان و کرمان و یزد قرار می گیرند چرا کسی فریاد واسفا سر نمی دهد؟
اگر بحث حقوق انسانی است که چیزهایی واجب تر از خواندن و نوشتن به زبان مادری اولویت دارد. این که دولت دست بجنباند و محرومیت اقتصادی را از این استان ها بزداید و مناطق مرزی را به گورستان تروریست های جدایی خواه تبدیل کند و منطقه را برای سرمایه گذاری در نقاط مرزی که بیش ترین میزان دوزبانه ها را دارد امن کند تا ثروتمندانی که از همین منطقه برخاسته اند به سبب ناامنی سرمایه هایشان را نیاورنددر تهران و ... بگردانند. دولت باید بکوشد مردم این مناطق را با سرعت بیش تری از طریق رسانه ها به سوی مدرنیسم و جدایی از ساختارهای قبیله ای بکشاند و هزار و یک تدبیر دیگر .
تعارف نداریم بسیاری از کسانی که از آموزش زبان مادری حمایت می کنند جدایی خواهند اگر نبودند مرز خود را با تجزیه طلب ها و کین ورزی با موجودیتی به نام ایران که از آن تغذیه کردندمشخص می کردند. نه این که در شبکه های اجتماعی یک پایشان در صفحه ی جدایی خواهان باشد و پای دیگرشان در محافل روشنفکری و آکادمیک. ( خر خنده اش می گیرد از این همه دورویی و مظلوم نمایی )
*حتی یک صفحه ی جدایی خواه در همین فیس بوک نیست که پرچم جدایی خواهی اش را با شعار آموزش زبان مادری برنیفراشته باشد.
*البته همه چیز در سایه ی جدایی خواهی رنگ و بوی انسانی و حقوق بشری می گیرد از حقوق زنان گرفته تا حقوق کودکان.
*واقعیت این جاست که اگر در ایران باید گروهی متولی پیگیری و اجرای آموزش به زبان مادری باشد نه پشتیبانان فعلی این ماجرا بلکه به گروهی از متخصصین ورزیده ی بدون کین و غرض به ایران در این زمینه نیاز است. چرا که همین متولیان دورو و دروغ گو دود این اتش را به چشم کودکان دوزبانه می کنند.
بخش هایی از زیرتیترهای امروز به انتخاب روزنامه:
-آموزش به زبان فارسي تنها عامل افت تحصيلي دانش آموزان نيست.
-گزارشها درباره ترك تحصيل در مناطق مرزي به علت كمبود امكانات آموزشي است نه فقط زبان فارسی.
-اگر جذب گروههاي زباني اجتناب ناپذير باشد آموزش بايد به زباني باشد كه سختي زيادي به دانشآموز تحميل نشود.
- ازدواج زود هنگام دختران و كمك به اقتصاد خانواده در پسران عوامل اصلي ترك تحصيل آنها در مناطق محروم است.
-آموزش به زبان مادری می تواندسرچشمه تبعیضات دیگر ی هم باشد.
*پیوند روزنامه در ادامه می آید.
http://www.ghanoondaily.ir/1392/12/02/Files/PDF/13921202-369-70-3.pdf
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر