مقاله "ده سوگند علمی برای خطبه
عقد" منتشر شده در مجله مرد روز اگرچه در نگاه اول برایم جالب و جذاب بود اما
خیلی زود ذهنم را دچار چالش های عمیقی کرد. چالش هایی که نیاز دارم با نوشتن، به
آن ساختاری منطقی بدهم تا رها شوم.
این متن یک پروسه ذهنی ست برای رهایی ذهنم!
(لینک مقاله در انتهای این متن داده شده است )
سوگند یعنی تعهد. سوگند ازدواج یعنی تعهد برای حفاظت از یک رابطه . رابطه ای که بنیاد آن عاطفی ست. و این درست نقطه چالش برانگیز است.
سوال :
آیا رابطه ای که بر اساس یک علاقمندی آزاد و رها شکل گرفته است، هسته عاطفی آن با تعهد و سوگندی رفتاری قابل حفاظت است؟
انسان موجودی نامکشوف است. حتی برای خودش. ما در امتداد زمان مدام در حال رسیدن به شناختی نسبی از پیرامون و خودمان هستیم .
یک فرآیند معرفتی ِ مداوم و متغییر.
در خودآگاه و ناخودآگاه.
معرفت به درون و بیرون – هر دو – در امتداد زمان رقم می خورد.
با این وجود ما – این موجود چند لایه که لحظه به لحظه در بستری از شرایط و تجربه های نو بروز پیدا می کند و کشف می شود -می توانیم برای تضمین یک رابطه – استوار بر معنا و نه فقط ماده- سوگند بخوریم؟
معنا هم مثل ماده تغییر پذیر است. چگونه این "من" نسبی ِ نامکشوف ِ تغییر پذیر جرات این را پیدا می کند که برای امری که به گواه تجربه های متعدد تغییر پذیر است سوگند بخورد؟
(هر سوگندی ، هر قیدی)
آیا این یک ساده سازی احساسی غیر واقعی نیست؟
نکته مهم برای قضاوت در این پرسش آن است که :
رفتارهایی مثل خیانت، فریب و دروغ همواره دو سویه دارد . درون و بیرون .
به عبارت دیگر ما همانقدر که می توانیم به دیگری خائن باشیم می توانیم به خود هم خیانت کنیم.
گاهی عدم خیانت به دیگری به بهای خیانت به خود است.
امروز عاشقیم و سرخوش اما در امتداد زمان و در بستر موقعیت ها و شرایط متفاوت، لایه های نامکشوف هر دو نفر بروز می کند. برای یکدیگر و برای خود کشف می شویم. لحظه به لحظه.
کشفی که شاید آن عصاره ی عاطفی را در درون تغییر دهد.
صد البته می توان -و باید- همیشه برای حفظ احترام و قدردانی از لحظات خوب گذشته تلاش کرد و متمدنانه رفتار کرد. می توان سعی کرد و آرزوهای یکدیگر را درک کرد. حتی بیش از این، می توان برای تحقق آرزوهای یکدیگر هم همچنان تلاش کرد اما آیا واقعا می توانیم سوگند بخوریم که آرزوهای "تو" برای من همیشه مطبوع و خوشایند باقی می ماند؟
آیا این قید ، این سوگند برای حفظ شادی بیرونی یک رابطه گاهی منجر به ناشادکامی درون نمی شود؟
آیا تلاش برای عدم خیانت به دیگری گاهی باعت نادیده گرفتن خود و در نتیجه خیانت به خود نمی شود؟
چنین سوگندی می تواند منجر به دروغ شود. دروغ به خود یا دیگری.
انسان موجودی ست نامکشوف. در همه ابعاد. ما تغییر می کنیم. حتی محکم ترین هسته های عاطفی هم می توانند در امتداد زمان تغییر کنند.
عشق و دوست داشتن شکل می گیرد. آزاد و رها و طبیعی. اصلا آزاد و رها و طبیعی بودن یک رابطه عاشقانه بزرگترین و برجسته ترین ویژگی آن است.
شادکامی عشق موهبتی ست که به برکت نگاه آزاد و رها و طبیعی دریافت می شود.
به گمان من این شادکامی را با هیچ قیدی و سوگندی – چه مذهبی و چه علمی- نمی توان تضمین کرد. چرا که مذهب صلب است و علم نسبی. و این هر دو قبایی تنگ برای رابطه ای که بنیادش بر رهایی و طبیعی بودن است.
رابطه ای که در بستری طبیعی شکل می گیرد و شکوفا می شود فارغ از قید و تعهدی از امروز ِنسبی برای فردای ِنسبی ست!
به گمان من برای یک رابطه فقط و فقط یک سوگند می توان خورد. اینکه :
همیشه با "تو" و با "خودم" صادق و رو راست باقی می مانم!
هیچ گاه نه برای تو و نه برای خودم نقش عشق ، خوشبختی و شادکامی را بازی نمی کنم.
اما سوگند می خورم که همیشه برای تو و برای خودم ، خود ِ خودم باشم .
همین!
لینک مقاله :
ده سوگند علمی برای خطبه عقد – 2
این متن یک پروسه ذهنی ست برای رهایی ذهنم!
(لینک مقاله در انتهای این متن داده شده است )
سوگند یعنی تعهد. سوگند ازدواج یعنی تعهد برای حفاظت از یک رابطه . رابطه ای که بنیاد آن عاطفی ست. و این درست نقطه چالش برانگیز است.
سوال :
آیا رابطه ای که بر اساس یک علاقمندی آزاد و رها شکل گرفته است، هسته عاطفی آن با تعهد و سوگندی رفتاری قابل حفاظت است؟
انسان موجودی نامکشوف است. حتی برای خودش. ما در امتداد زمان مدام در حال رسیدن به شناختی نسبی از پیرامون و خودمان هستیم .
یک فرآیند معرفتی ِ مداوم و متغییر.
در خودآگاه و ناخودآگاه.
معرفت به درون و بیرون – هر دو – در امتداد زمان رقم می خورد.
با این وجود ما – این موجود چند لایه که لحظه به لحظه در بستری از شرایط و تجربه های نو بروز پیدا می کند و کشف می شود -می توانیم برای تضمین یک رابطه – استوار بر معنا و نه فقط ماده- سوگند بخوریم؟
معنا هم مثل ماده تغییر پذیر است. چگونه این "من" نسبی ِ نامکشوف ِ تغییر پذیر جرات این را پیدا می کند که برای امری که به گواه تجربه های متعدد تغییر پذیر است سوگند بخورد؟
(هر سوگندی ، هر قیدی)
آیا این یک ساده سازی احساسی غیر واقعی نیست؟
نکته مهم برای قضاوت در این پرسش آن است که :
رفتارهایی مثل خیانت، فریب و دروغ همواره دو سویه دارد . درون و بیرون .
به عبارت دیگر ما همانقدر که می توانیم به دیگری خائن باشیم می توانیم به خود هم خیانت کنیم.
گاهی عدم خیانت به دیگری به بهای خیانت به خود است.
امروز عاشقیم و سرخوش اما در امتداد زمان و در بستر موقعیت ها و شرایط متفاوت، لایه های نامکشوف هر دو نفر بروز می کند. برای یکدیگر و برای خود کشف می شویم. لحظه به لحظه.
کشفی که شاید آن عصاره ی عاطفی را در درون تغییر دهد.
صد البته می توان -و باید- همیشه برای حفظ احترام و قدردانی از لحظات خوب گذشته تلاش کرد و متمدنانه رفتار کرد. می توان سعی کرد و آرزوهای یکدیگر را درک کرد. حتی بیش از این، می توان برای تحقق آرزوهای یکدیگر هم همچنان تلاش کرد اما آیا واقعا می توانیم سوگند بخوریم که آرزوهای "تو" برای من همیشه مطبوع و خوشایند باقی می ماند؟
آیا این قید ، این سوگند برای حفظ شادی بیرونی یک رابطه گاهی منجر به ناشادکامی درون نمی شود؟
آیا تلاش برای عدم خیانت به دیگری گاهی باعت نادیده گرفتن خود و در نتیجه خیانت به خود نمی شود؟
چنین سوگندی می تواند منجر به دروغ شود. دروغ به خود یا دیگری.
انسان موجودی ست نامکشوف. در همه ابعاد. ما تغییر می کنیم. حتی محکم ترین هسته های عاطفی هم می توانند در امتداد زمان تغییر کنند.
عشق و دوست داشتن شکل می گیرد. آزاد و رها و طبیعی. اصلا آزاد و رها و طبیعی بودن یک رابطه عاشقانه بزرگترین و برجسته ترین ویژگی آن است.
شادکامی عشق موهبتی ست که به برکت نگاه آزاد و رها و طبیعی دریافت می شود.
به گمان من این شادکامی را با هیچ قیدی و سوگندی – چه مذهبی و چه علمی- نمی توان تضمین کرد. چرا که مذهب صلب است و علم نسبی. و این هر دو قبایی تنگ برای رابطه ای که بنیادش بر رهایی و طبیعی بودن است.
رابطه ای که در بستری طبیعی شکل می گیرد و شکوفا می شود فارغ از قید و تعهدی از امروز ِنسبی برای فردای ِنسبی ست!
به گمان من برای یک رابطه فقط و فقط یک سوگند می توان خورد. اینکه :
همیشه با "تو" و با "خودم" صادق و رو راست باقی می مانم!
هیچ گاه نه برای تو و نه برای خودم نقش عشق ، خوشبختی و شادکامی را بازی نمی کنم.
اما سوگند می خورم که همیشه برای تو و برای خودم ، خود ِ خودم باشم .
همین!
لینک مقاله :
ده سوگند علمی برای خطبه عقد – 2
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر