جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۵ شهریور ۲۲, دوشنبه

مدرن تر از مدرنیته!

تهران شهر عجیبی ست .... شلوغ و پر شتاب .
حرکت در این شهر پدیده ایست .
غریبه ها را می تواند گیج و دیوانه کند.
همه چیز در هم در حال وول خوردن است ... ماشین ها ، موتورها و عابرها .
چراغ راهنما وخط کشی خیابان ها بیشتر جنبه دکوری دارد تا کاربردی.
رفتن به خیابان به آدم حس خودکشی می دهد.
انگار همه چیز به سمت آدم در حال هجوم است.
هر لحظه منتظری زیر گرفته شوی یا له شویی ... ولی نمی شوی!
در این بی نظمی ، نظمی هست که درکش برای غریبه های خو کرده به خط و خط کشی سخت است ... اما هست.
ماشین ها و موتورها وآدم ها باید قاعدتا به هم بخورند ... باید قاعدتا مدام تصادف بشود اما خدای من بهم نمی خورند ... آنها بهم نمی خورند و این یعنی نظمی در این بی نظمی هست که فهمش و یادگیریش البته بسیار پیچیده و سخت تر از یادگیری آئین نامه و خط کشی ست .
زندگی در تهران نیاز به مهارت های خاص دارد.
مهارت هایی که قابلیت های جدیدی را در مغز فعال می کند.
آدم ها شهرها را می سازند و شهرها آدم ها را.
وجه آدم سازی تهران بالاست!
در معنای فعال کردنِ عمیق ترین ، پنهان ترین، جالب ترین و گاه بی خاصیت ترین استعدادهای ذهنی و روانی.
مثل استعداد دخترخاله شدن هر غریبه ای با آدم.
تهران شهر تضادها ست.
و تضادها شتاب ِحرکت و دگرگونی را زیاد می کنند .... نه تنها در ماده که در ذهن.
عجیب نیست که باز ترین ، منعطف ترین و مدرن ترین سبک های زندگی و رویکردهای شناختی را اینجا در میان ساکنین تهران ملاقات کنی.
تهران، این شهر به ظاهر بی نظمی که اما نظمی پنهان دارد،
تهران این شهر گاه بسیار بی ادبی که گاه بسیار مهربان است،
تهران این شهر به ظاهر مذهبی که آدم های بی مذهب و گاه ضد مذهب زیادی دارد،
تهران این شهر پولکی ، مادی ، خدا زده ، خدایی که دارد از در و دیوارش می ریزد اما کسی محلش نمی دهد،
تهران این شهر سخت برای نفس کشیدن وگوارا برای خوردن ...
تهران این شهر بسیار کثیف و بسیار خوشمزه،
قابلیت عجیبی دارد در فعال کردن پنهان ترین و عمیق ترین لایه های ذهنی و روانی آدم ها .
آدم هایی مدرن تر از خود ِ مدرنیته.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر