یک مقدمه کوتاه:
راست و صداقتش آنچه انگیزه نوشتنم شده است دیدن ِ پست ها ی دوستان خارج از فرانسه، اغلب ساکن کانادا و آمریکا، درباره انتخابات فرانسه است.
این حجم از ابراز تبریکات، شادی ها و هیجانات شعاری درباره پیروزی مردی که پیروزیش نه به واسطه محبوبیت خودش و حزبش بلکه به واسطه ترس از حزبی دیگر است ، برایم حیرت انگیز است و بیش از هر چیز نشان دهنده اینکه چقدر تصاویری که مدیا از «ما» برای یکدیگر می سازد می تواند قوی و در عین حال سطحی و دور از واقعیت باشد.
اعداد و آماری در این جشن ِ ساختگی و فله ای رسانه های خارجی نادیده گرفته شده اند.
به شما چند عدد خواهم داد.
اعدادی که به زودی خود را در واقعیت جامعه فرانسوی نشان خواهند داد.
اما پیش از آن یادآوری می کنم، همراه با درخواست متواضعانه، که این تحلیل را خنثی و فارغ از گرایش های سیاسی شخصی بخوانید.
آدمی را ببینید که بیرون از تابلو نشسته است و به قدر استعداد استدلالی خودش تلاش می کند تابلو را برای دوستانی غایب توصیف کند .
همین و بس.
1. « اعدادی که به زودی عینی می شوند»
طبق آمار اعلام شده تعداد افرادی که از رای دادن در دور دوم انصراف دادند به بیش از 25 درصد رسیده است.
این تعداد از انصراف دادگان در 48 سال گذشته بی سابقه است.
تعداد رای های سفید و باطله به مرز 9 درصد رسیده است.
به عبارتی مجموعا 34 درصد از جمعیت رای دهندگان در دور دوم انتخابی مطلوب برای رای دادن نداشته اند.
این عدد به تنهایی بزرگتر از آرای مستقیم مکرون ، 24 درصد، در دور اول است.
درصدی از جمعیت که غایب بودند یا رای سفید دادن شان هرگز به معنای اینکه مطالبه ای یا کنش سیاسی ندارند ، نیست.
با مقایسه همین دو عدد می توانید تصور کنید فرانسه با مکرون، به عنوان رئیس جمهوری فقط با 24 درصد آرای مستقیم ، و جمعیتی بالغ بر 34 درصد مردم، به عنوان جمعیتی از مطالباتی که در برنامه های مکرون غایب هستند، چه دوران پر چالشی را پیش رو دارد.
چالش ِ موجود در این اعداد درست از لحظه اعلام نتایج خود را نشان داده اند.
دیشب پس از اعلام نتایج در شهرهای پاریس، استراسبورگ و نانت جمعیتی از مردم با شعار های آنتی کاپیتالیسم در خیابان ها تظاهرات کردند.
ترجمه دقیق آنتی کاپیتالیسم در این شرایط معادل با آنتی مکرون است.
راست و صداقتش آنچه انگیزه نوشتنم شده است دیدن ِ پست ها ی دوستان خارج از فرانسه، اغلب ساکن کانادا و آمریکا، درباره انتخابات فرانسه است.
این حجم از ابراز تبریکات، شادی ها و هیجانات شعاری درباره پیروزی مردی که پیروزیش نه به واسطه محبوبیت خودش و حزبش بلکه به واسطه ترس از حزبی دیگر است ، برایم حیرت انگیز است و بیش از هر چیز نشان دهنده اینکه چقدر تصاویری که مدیا از «ما» برای یکدیگر می سازد می تواند قوی و در عین حال سطحی و دور از واقعیت باشد.
اعداد و آماری در این جشن ِ ساختگی و فله ای رسانه های خارجی نادیده گرفته شده اند.
به شما چند عدد خواهم داد.
اعدادی که به زودی خود را در واقعیت جامعه فرانسوی نشان خواهند داد.
اما پیش از آن یادآوری می کنم، همراه با درخواست متواضعانه، که این تحلیل را خنثی و فارغ از گرایش های سیاسی شخصی بخوانید.
آدمی را ببینید که بیرون از تابلو نشسته است و به قدر استعداد استدلالی خودش تلاش می کند تابلو را برای دوستانی غایب توصیف کند .
همین و بس.
1. « اعدادی که به زودی عینی می شوند»
طبق آمار اعلام شده تعداد افرادی که از رای دادن در دور دوم انصراف دادند به بیش از 25 درصد رسیده است.
این تعداد از انصراف دادگان در 48 سال گذشته بی سابقه است.
تعداد رای های سفید و باطله به مرز 9 درصد رسیده است.
به عبارتی مجموعا 34 درصد از جمعیت رای دهندگان در دور دوم انتخابی مطلوب برای رای دادن نداشته اند.
این عدد به تنهایی بزرگتر از آرای مستقیم مکرون ، 24 درصد، در دور اول است.
درصدی از جمعیت که غایب بودند یا رای سفید دادن شان هرگز به معنای اینکه مطالبه ای یا کنش سیاسی ندارند ، نیست.
با مقایسه همین دو عدد می توانید تصور کنید فرانسه با مکرون، به عنوان رئیس جمهوری فقط با 24 درصد آرای مستقیم ، و جمعیتی بالغ بر 34 درصد مردم، به عنوان جمعیتی از مطالباتی که در برنامه های مکرون غایب هستند، چه دوران پر چالشی را پیش رو دارد.
چالش ِ موجود در این اعداد درست از لحظه اعلام نتایج خود را نشان داده اند.
دیشب پس از اعلام نتایج در شهرهای پاریس، استراسبورگ و نانت جمعیتی از مردم با شعار های آنتی کاپیتالیسم در خیابان ها تظاهرات کردند.
ترجمه دقیق آنتی کاپیتالیسم در این شرایط معادل با آنتی مکرون است.
2. « بازنده های پیروز»
اشتباه است اگر تصور کنید در این انتخابات لوپن و حزب جبهه ملی بازنده شده است.
حزب ملی به رهبری لوپن ها نشان داده است که در بیست سال اخیر به طور پیوسته در حال پیشرفت و جذب محبوبت مردمی بوده است.
با مقایسه آماری سالهای اخیر متوجه خواهید شد که حزب ملی تنها حزب قدیمی و پرسابقه ای ست که جایگاه مردمیش صرفا مبتنی بر خود، و نه ائتلافات مرسوم میان احزاب ، به طور پیوسته در حال رشد است.
برچسب زدن بر 11 ملیون فرانسوی ِ رای دهنده به حزب ملی با عبارت های تحقیر آمیزی چون « عامی» ، « نژادپرست»، « ابله» ، « بی سواد»، «دهاتی» و ...
اشتباهی خطرناک است که موجب عمیق تر شدن گسست های جامعه و ترویج نفرت می شود.
باید مطالبات آنها بدون تحقیر و برچسب دیده و لحاظ شود در غیر این صورت نفرت پراکنی های رایج موجب گسست های غیرقابل جبران خواهد شد.
اشتباه است اگر فکر کنید این حزب ملی ست که موجب گسست بین اقشار جامعه شده است. داستان وارونه است.
حزب ملی بر گسست های واقعی و موجود این جامعه بنا شده است و نه عکس آن.
اشتباه است اگر تصور کنید در این انتخابات لوپن و حزب جبهه ملی بازنده شده است.
حزب ملی به رهبری لوپن ها نشان داده است که در بیست سال اخیر به طور پیوسته در حال پیشرفت و جذب محبوبت مردمی بوده است.
با مقایسه آماری سالهای اخیر متوجه خواهید شد که حزب ملی تنها حزب قدیمی و پرسابقه ای ست که جایگاه مردمیش صرفا مبتنی بر خود، و نه ائتلافات مرسوم میان احزاب ، به طور پیوسته در حال رشد است.
برچسب زدن بر 11 ملیون فرانسوی ِ رای دهنده به حزب ملی با عبارت های تحقیر آمیزی چون « عامی» ، « نژادپرست»، « ابله» ، « بی سواد»، «دهاتی» و ...
اشتباهی خطرناک است که موجب عمیق تر شدن گسست های جامعه و ترویج نفرت می شود.
باید مطالبات آنها بدون تحقیر و برچسب دیده و لحاظ شود در غیر این صورت نفرت پراکنی های رایج موجب گسست های غیرقابل جبران خواهد شد.
اشتباه است اگر فکر کنید این حزب ملی ست که موجب گسست بین اقشار جامعه شده است. داستان وارونه است.
حزب ملی بر گسست های واقعی و موجود این جامعه بنا شده است و نه عکس آن.
3. « ملانشون»
این انتخابات بازنده ی پیروز دیگری هم دارد.
ملانشون و حزبش.
اگرچه حزب او تازه تاسیس است اما نباید فراموش کرد که ملانشون هم چون لوپن ها دارای رویکردی پرسابقه و ریشه دار در میان جامعه فرانسوی ست.
او با جدا شدن از کشتی شکسته سوسیالیست ها به درستی سنگ بنای حزبی جوان و تازه نفس اما مبتنی بر رویکردی پرسابقه و ریشه دار در فرانسه را بنا نهاد.
از او بسیار خواهید شنید.
او نقشی مهم و پر رنگ را در آینده فرانسه به عنوان وزنه ی تعادل ساز قدرت بازی خواهد کرد.
این انتخابات بازنده ی پیروز دیگری هم دارد.
ملانشون و حزبش.
اگرچه حزب او تازه تاسیس است اما نباید فراموش کرد که ملانشون هم چون لوپن ها دارای رویکردی پرسابقه و ریشه دار در میان جامعه فرانسوی ست.
او با جدا شدن از کشتی شکسته سوسیالیست ها به درستی سنگ بنای حزبی جوان و تازه نفس اما مبتنی بر رویکردی پرسابقه و ریشه دار در فرانسه را بنا نهاد.
از او بسیار خواهید شنید.
او نقشی مهم و پر رنگ را در آینده فرانسه به عنوان وزنه ی تعادل ساز قدرت بازی خواهد کرد.
4. « مقایسه لوپن با ترامپ، مقایسه ای مطلقا اشتباه»
در پست های دوستان ساکن آنسوی آتلانتیک ابراز احساسات عجیبی دیده می شود از پیروزی مکرون در برار لوپن.
گویی پیروزی مکرون در برابر لوپن برای ایشان چون مرهمی ست بر زخم هنوز تازه ی ِ پیروزی ترامپ در برابر کلینتون.
مقایسه انتخابات آمریکا با فرانسه از اساس اشتباه و مع الفارق است.
ناسیونالیسم ِ لوپنی در فرانسه به هیچ وجه قابل مقایسه با انحصارطلبی ِ ترامپی در آمریکا نیست.
به جزئیات ساختاری انتخابات در دو کشور وارد نمی شوم. فقط دو مورد را یادآور می شوم.
- حزب جبهه ملی یک شبه به این میزان از محبوبیت و موفقیت نرسیده است.
این حزب یکی از قدیمی ترین احزاب فرانسه است و در روندی پیوسته و طولانی این جایگاه را در میان مردم به دست آورده است.
- محبوبیت این حزب در میان استان های شرقی و شمالی فرانسه، بیشتر به دلیل بافت فرهنگی و تاریخی ست و نه چالش های اقتصادی .
شعارهای چپ این حزب مبنی بر مخالفت با جهانی سازی، تمرکز بر بافت بومی، ارزش های سنتی پیش از آنکه مبتنی بر ارزش های اقتصادی باشد مبتنی بر ارزش های فرهنگی و بومی ست. ( با راست و دروغش کاری ندارم)
ارزش های فرهنگی برخلاف ارزش های اقتصادی ضریب ماندگاری بالاتری دارند گرچه در بازه های زمانی کوتاه مدت ضریب اثرگذاری کمتری .
بازنده امروز انتخابات فرانسه به همین دلیل بازنده قطعی نیست.
بلکه درست برعکس همراه با حزب ملانشون محبوبیت و قدرت آنها همچنان افزایش خواهد یافت .
در پست های دوستان ساکن آنسوی آتلانتیک ابراز احساسات عجیبی دیده می شود از پیروزی مکرون در برار لوپن.
گویی پیروزی مکرون در برابر لوپن برای ایشان چون مرهمی ست بر زخم هنوز تازه ی ِ پیروزی ترامپ در برابر کلینتون.
مقایسه انتخابات آمریکا با فرانسه از اساس اشتباه و مع الفارق است.
ناسیونالیسم ِ لوپنی در فرانسه به هیچ وجه قابل مقایسه با انحصارطلبی ِ ترامپی در آمریکا نیست.
به جزئیات ساختاری انتخابات در دو کشور وارد نمی شوم. فقط دو مورد را یادآور می شوم.
- حزب جبهه ملی یک شبه به این میزان از محبوبیت و موفقیت نرسیده است.
این حزب یکی از قدیمی ترین احزاب فرانسه است و در روندی پیوسته و طولانی این جایگاه را در میان مردم به دست آورده است.
- محبوبیت این حزب در میان استان های شرقی و شمالی فرانسه، بیشتر به دلیل بافت فرهنگی و تاریخی ست و نه چالش های اقتصادی .
شعارهای چپ این حزب مبنی بر مخالفت با جهانی سازی، تمرکز بر بافت بومی، ارزش های سنتی پیش از آنکه مبتنی بر ارزش های اقتصادی باشد مبتنی بر ارزش های فرهنگی و بومی ست. ( با راست و دروغش کاری ندارم)
ارزش های فرهنگی برخلاف ارزش های اقتصادی ضریب ماندگاری بالاتری دارند گرچه در بازه های زمانی کوتاه مدت ضریب اثرگذاری کمتری .
بازنده امروز انتخابات فرانسه به همین دلیل بازنده قطعی نیست.
بلکه درست برعکس همراه با حزب ملانشون محبوبیت و قدرت آنها همچنان افزایش خواهد یافت .
حرف آخر:
بدون شک فرانسه در حال گذاری تاریخی به درون دمینوی جهانی سازی ست.
گذاری که با توجه به خوی انقلابی این مردم نه آسان خواهد بود، نه سریع و نه کم هزینه.
بدون شک فرانسه در حال گذاری تاریخی به درون دمینوی جهانی سازی ست.
گذاری که با توجه به خوی انقلابی این مردم نه آسان خواهد بود، نه سریع و نه کم هزینه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر